متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

همگانی کافه ادبیات| انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع roro nei30
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 270
  • بازدیدها 36,744
  • کاربران تگ شده هیچ

Regina

کاربر حرفه‌ای
سطح
43
 
ارسالی‌ها
1,846
پسندها
75,252
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
21
  • محروم
  • #201
دلتنگی واژه ی عجیبی است!

نگاهش که می کنی، قلبت فشرده می شود...

به ناگاه
دلتنگ می شوی، دلتنگ کسی که نیست!

دلتنگ که می شوی، زمین به آسمان برود، آسمان به زمین برسد، فرقی به حال تو نمی کند!

[COLOR=rgb(184, 49...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Regina

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,906
پسندها
24,597
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
23
  • #202
بازآی
که در دیده بماند خیالت
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,906
پسندها
24,597
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
23
  • #203
تا به حال بوسه و شعر زیسته‌ای؟
پس مرگ از تو چیزی نخواهد گرفت
 
امضا : Alef_Gaf

NARGES AMIRI

مدیر بازنشسته
سطح
34
 
ارسالی‌ها
1,315
پسندها
33,560
امتیازها
61,573
مدال‌ها
23
سن
20
  • #204
صحرایی از عشق من بوجود امد!
این صحرا در مسابقه با گلزار عشق برنده شد!گلزارم باخت بخاطر عشق نداشته تو!
نابود شدم بخاطر عشق نداشته تو
بی عقل شرم بخاطر عشق نداشته تو
بی دین شدم بخاطر عشق نداشته تو
چرا که تو دین و ایمونم شدی!
اما همانم دوامی نداش! تو رفتی! رفتیو تبر ب شکست دل و قبل و روح بستی!
جانم، جانانم،جان جهانم،تو هستی ای عشق سرد من:)
*بدون مخاطب خاص*
*محض سرگرمی*
خخخخخخ
به قلم خودم
 
امضا : NARGES AMIRI

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,906
پسندها
24,597
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
23
  • #205
برگ از درخت خسته شده بود
پاییز بهانه بود​
 
امضا : Alef_Gaf
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #206
و من به تو قول ميدهم،
دوباره زنده ميشويم،
جان ميگيريم،
و اين بار،
به جبران تمام لحظه هايي كه،
داشتيم و قدر ندانستيم...
يك بار نه!
كه به جبران اين فاصله،
تو را هزار باره خواهم بوسيد،
و اين بار در آغوشت،
خانه ام را بنا مي كنم،
و دستانت را سقف بارانم ميكنم...
و همچون غنچه اي،
زير سايه تو گل مي دهم،
و هر لحظه از خوشي بودنت سرخ ميشوم...
و چه خوش است
رسم طبيعت...
و تو م**س.ت از رسم طبيعت،
بمان و بدان...
هيچ شبي، شب نمي ماند
هيچ زمستاني، زمستان نمي ماند
هيچ هجراني، هجران نمي ماند...
امسال...
چه سختي ها كه از سر رد نكرديم،
چه گريه ها، دلهره ها، نگراني ها و...
اما تمام شد، امسال هر چه بود تمام شد.
جان من،
تا لحظه ي آمدنت به خانه ام،
از همين فاصله تو را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #207
خیال تو
فقط شبها سراغم می آید
دروغ چرا؟
اماباور کن
خیالت را آنقدر تنگ در آغوش میگیرم
که تا شبی دیگر
جز من
سراغ دیگری نخواهد رفت

خیالت راحت ...
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #208
فرقی نمی کند کجایِ جهان باشید
فقط کافیست
یک نفر عاشقانه دوستت داشته باشد ..
حالا می خواهد
رویِ صندلیِ یک پارک باشید ،
یا خیابانی بی انتها !
هر جا که باشد،
آنجا بهشت است...

 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #209
خوشبختی یعنی
چه دور ، چه نزدیڪ
هنــوز ڪسی باشد ڪه
بی بهانه دوستت داشته باشد
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • #210
اینکه شمعدانی را
" جانم " صدا میزنم ،

همیشه فکر می کنم که گلها را
تو بدنیا آوردی
به گلدان مریم و نرگس و یاس
یا همین بنفشه و شب بو نگاه کن !
زیبایی شان به تو رفته
تنهایی شان به من

" حمید جدیدی "
 
امضا : Niloo.j

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا