- ارسالیها
- 2,227
- پسندها
- 16,621
- امتیازها
- 44,373
- مدالها
- 18
- نویسنده موضوع
- #1
روزی پا به قلبام گذاشت عشق
مهمانی ناخوانده و اندوهگین بود
تنها آنگاه که عاجزانه میخواست بماند
پس از لَختی گذاشتم که بیاساید
او به زاری خواب از چشمان من ربود
و با سرشکِ چشماناش رؤیاهایم را برآشفت
و آن زمان که قلب من در اشتیاق آوازی بود
از ترس خود شور آوازم را ساکت کرد
حالا که او به راه خود رفته است
دلتنگِ درد شیریناش هستم
و شبها گاه به راز و نیازی میگویم
که کاش دوباره بازگردد
مهمانی ناخوانده و اندوهگین بود
تنها آنگاه که عاجزانه میخواست بماند
پس از لَختی گذاشتم که بیاساید
او به زاری خواب از چشمان من ربود
و با سرشکِ چشماناش رؤیاهایم را برآشفت
و آن زمان که قلب من در اشتیاق آوازی بود
از ترس خود شور آوازم را ساکت کرد
حالا که او به راه خود رفته است
دلتنگِ درد شیریناش هستم
و شبها گاه به راز و نیازی میگویم
که کاش دوباره بازگردد
آخرین ویرایش توسط مدیر