- ارسالیها
- 1,620
- پسندها
- 21,598
- امتیازها
- 43,073
- مدالها
- 28
- سن
- 17
- نویسنده موضوع
- #1
به نام پروردگاری که مامان زلفا و خودِ زلفا را آفرید
میدونی، من دوست داشتم تاپیک تولدتو بزنم ولی زلفا خانم سلیطهت طی یه حرکت سلیطهوار بهم حمله کرد و موهامو کند. اینطوری شد که با کمال احترام کیک تولدتو میدم دست خودِ سلیطهش تا شمعهاتو فوت کنی
زلفا در حینی که تارهای مشکی موهای منو از بین انگشتای لاغر مردنیش جدا میکرد، گفت:
- مامان جونم، به خاطر بدبختیای که سرم آوردی دلم میخواد بکوبم توی کلهت، ولی خیلی مهربانانه فقط بهت میگم تولدت مبارک، دختری که این زنیکه (اشاره به من) خیلی دوسش داره.
مهرگان همچین چشش کیکتو گرفته که نتونست یه تبریک درست حسابی بهت بگه اما به همینم قانع نشو:
- مامانی، مرسی زلفا رو نازل کردی برام که این...
میدونی، من دوست داشتم تاپیک تولدتو بزنم ولی زلفا خانم سلیطهت طی یه حرکت سلیطهوار بهم حمله کرد و موهامو کند. اینطوری شد که با کمال احترام کیک تولدتو میدم دست خودِ سلیطهش تا شمعهاتو فوت کنی
زلفا در حینی که تارهای مشکی موهای منو از بین انگشتای لاغر مردنیش جدا میکرد، گفت:
- مامان جونم، به خاطر بدبختیای که سرم آوردی دلم میخواد بکوبم توی کلهت، ولی خیلی مهربانانه فقط بهت میگم تولدت مبارک، دختری که این زنیکه (اشاره به من) خیلی دوسش داره.
مهرگان همچین چشش کیکتو گرفته که نتونست یه تبریک درست حسابی بهت بگه اما به همینم قانع نشو:
- مامانی، مرسی زلفا رو نازل کردی برام که این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش