متفرقه تحلیل و موشکافی پایان فیلم Inception

  • نویسنده موضوع Dark night
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 14
  • بازدیدها 212
  • کاربران تگ شده هیچ

Dark night

مدیر بازنشسته سینما
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/9/21
ارسالی‌ها
2,447
پسندها
18,557
امتیازها
48,373
مدال‌ها
27
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
پس، علاوه‌بر رویاهای خودش و آریادنی، کاب اگر در رویای مال هم باشد، نمی‌تواند با استفاده از فرفره، مرز واقعیت و رویا را مشخص کند. از اینجا موضوع کمی پیچیده‌تر می‌شود. آری، حتما می‌گویید، مال که مُرده است و کاب هم این را می‌داند. پس، کاب حداقل نباید نگران این یکی باشد. اما مشکل این است که شاید مال درباره‌ی خودکشی و تمام این چیزها راست گفته باشد. او فکر می‌کند که مال از پنجره به بیرون پریده است. پنجره‌ای در دنیایی که کاب و ما نمی‌توانیم ثابت کنیم که آیا «واقعی» بوده یا نه.

قبل از هرچیز بگذارید ببینیم توتم بقیه‌ی گروه چگونه کار می‌کنند. تاس معین‌شده‌ی آرتور در دنیای واقعی، یک عدد همیشگی را نشان می‌دهد. روی توتمِ ایمز که یک سکه‌ی شرط‌بندی کازینو است، کلمه‌ی Mombassa با یک S اضافه حک شده است...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Dark night

Dark night

مدیر بازنشسته سینما
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/9/21
ارسالی‌ها
2,447
پسندها
18,557
امتیازها
48,373
مدال‌ها
27
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
.

maxreddsdefault

ما در طول فیلم متوجه می‌شویم که عناصر ناخودآگاه، در رویاها حضور پیدا می‌کنند. برای مثال، قطاری که در برزخ کاب و مال بوده، ناگهان در رویای شهر بارانی یوسف ظاهر می‌شود. یا در مثالی جالب‌تر می‌توان به شماره‌هایی اشاره که در طول فیلم بارها و بارها تکرار می‌شوند. شماره‌ای که رابرت فیشر همین‌طوری از روی هوا به عنوان رمز گاوصندوق پدرش می‌پراند، 528491 است. این همان شماره‌ای است که در رویای ایمز در قلعه‌ی برفی، در گاوصندوق را باز می‌کند و همان شماره‌ای است که ایمز در قالب آن دختر بلوند کافه، در رویای هتلِ آرتور روی دستمال برای فیشر می‌نویسد. شماره‌ی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Dark night

Dark night

مدیر بازنشسته سینما
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/9/21
ارسالی‌ها
2,447
پسندها
18,557
امتیازها
48,373
مدال‌ها
27
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
کاب به آریادنی می‌گوید که او و مال وقتی وارد برزخ شدند که درحال «گشت‌و‌گذار در مفهوم رویایی درون رویایی دیگر» بودند. این دیالوگ ثابت می‌کند که آنها درون رویایی چندلایه بودند و برای کشف چیزهای بیشتر، آنقدر این کار را تکرار کرده‌اند تا در برزخ سقوط کرده‌اند. با این تفاسیر و چیزهایی که چند خط بالاتر درباره‌ی خودکشی سایتو گفتیم، به نظرتان آنها نباید بعد از خودکشی در برزخ، فقط یه یک لایه بالاتر در رویای چندمرحله‌ای‌شان منتقل شوند. پس، آنها باید در یک لایه‌ بالاتر بیدار شده باشند. جایی که هنوز یکی از لایه‌‌های رویا است و هنوز با واقعیت فاصله دارد. اگر چنین نظریه‌ای درست باشد، باید گفت در تمام این مدت، حق با مال بود؛ آنها در رویا به سر می‌بردند. «دنیای واقعی» اصلا واقعا «واقعی» نبوده است. ما تا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Dark night

Dark night

مدیر بازنشسته سینما
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/9/21
ارسالی‌ها
2,447
پسندها
18,557
امتیازها
48,373
مدال‌ها
27
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
سرنخ‌ بعدی‌ ما چیست؟ برای فهمیدن این یکی باید فیلم را با دقت تماشا کنید. دیالوگی در فیلم است که کاب در آن به این مسئله اشاره می‌کند که رویاها نه از آغاز، بلکه همیشه از وسط ماجرا شروع می‌شود. همان‌طور که خودش می‌گوید، ما هرگز به این فکر نمی‌کنیم که «چطوری به اینجا اومدیم». «تلقین» هم در میانه‌ی داستان کاب شروع می‌شود و کمی بعد، ما را بدون مقدمه وارد میانه‌ی یک سرقت ذهن می‌کند. وقتی وارد ماجراهای فیلم می‌شویم، هنوز با کاب، آرتور یا سایتو آشنا نشده‌ایم. در ابتدا، نگاه مختصری به پایان داستان می‌اندازیم و فیلم به‌طرز نامحسوسی به وسط عملیات سرقت منتقل می‌شود. انگار ابتدای فیلم حذف شده، یا ما نمی‌دانیم «چگونه به اینجا آمدیم.» این شما را یاد چه چیزی می‌اندازد؛ اصولا ما در دنیای واقعی، رویاها را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Dark night

Dark night

مدیر بازنشسته سینما
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/9/21
ارسالی‌ها
2,447
پسندها
18,557
امتیازها
48,373
مدال‌ها
27
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
.

Inception

به شخصه باید اعتراف کنم که در ابتدا طرفدار تئوری «پایان فیلم واقعی است» بودم. شاید چون خیلی از جبهه‌ی احساسی و انسان‌گرایانه به فیلم نگاه می‌کردم و می‌خواستم چیزی را انتخاب کنم که کاب در آن خوشحال باشد. اما سرنخ‌های کایل جانسون و توضیحاتش توانست نظرم را عوض کند. حالا کاملا اعتقاد دارم که رویایی بودن تمام فیلم به‌طرز وحشت‌آوری مو بر تن آدم سیخ می‌کند. اینکه نولان با نبوغش اینگونه توانسته دست ما را مثل یک دختربچه‌ی ۳ ساله بگیرد، به وسط این هزارتوی جادویش ببرد، یک‌دفعه تنهایمان بگذارد تا راه خانه را خودمان پیدا کنیم، کیلومترها باشکوه‌تر است. اگر بحث زیبایی بیشتر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Dark night

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

عقب
بالا