دکتر اِلون، قهرمانِ داستان در جایی از آن میگوید: «آسیب رو به یاد میارم. و بعدش فرار کردن. و بعد شناور شدن در کهکشانِ غریبهای برای مدتی بسیار طولانی. اما الان جام امنه». میراندا نیز این جمله را به زبان میآورد؛ و همینطور کیرستن. و همینطور تایلر. آسیبدیدگی در زندگی هرکدام از آنها نقش یک نیروی جانبخش را ایفا میکند. آسیبدیدگیِ میراندا با انگیزه بخشیدن به او برای نگارشِ کتابی دربارهی تروما، ازخودگذشتگی و خودکاوی، به رویدادی بدل میشود که طنینِ آن در قالب دوتا از پنج نسخهای که خودِ میراندا منتشرشان کرده است در دنیا پخش میشود و به دست دو کودکِ درهمشکستهای که به آنها و درنهایت به یکدیگر نیاز دارند میرسد. میراندا به وسیلهی متحول کردنِ آسیبدیدگیاش به دفترچه راهنمایی برای کمک به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.