- ارسالیها
- 3,175
- پسندها
- 36,601
- امتیازها
- 69,173
- مدالها
- 40
- سن
- 22
- نویسنده موضوع
- #1
سلام
هر سالی که میگذره، من تاپیک تولدتو میزنم
و هر سال بیشتر ذهنم درگیر این میشه که ایندفعه چی بنویسم که دیلانِ کوچولوی من با دیدنش اشکای شوق قشنگش از چشمای زیتونیش پایین بیاد. البته، منو تو همهی شبای تولدت طبق یه قانون نانوشته پیش هم میخوابیم و تو همیشه اشکاتو رو شونههای من میریزی؛ و همینه که امسال رو متفاوت میکنه! امسال دیگه کنار هم نیستیم. تقریبا سه ساعت فاصله داریم و به قول سارن یه دریاچهی خشک هم بینمونه! ولی عمیقا از نظر من این فاصله ها مهم نیست، ما دلامون پیش همه همونجوری که تو در لحظه میتونی ناراحت بودنای منو تشخیص بدی و من نهایت تلاشمو میکنم اگه حالت بد بود خوشحالت کنم و این همون چیزیه که سالها منو تو رو...
هر سالی که میگذره، من تاپیک تولدتو میزنم
و هر سال بیشتر ذهنم درگیر این میشه که ایندفعه چی بنویسم که دیلانِ کوچولوی من با دیدنش اشکای شوق قشنگش از چشمای زیتونیش پایین بیاد. البته، منو تو همهی شبای تولدت طبق یه قانون نانوشته پیش هم میخوابیم و تو همیشه اشکاتو رو شونههای من میریزی؛ و همینه که امسال رو متفاوت میکنه! امسال دیگه کنار هم نیستیم. تقریبا سه ساعت فاصله داریم و به قول سارن یه دریاچهی خشک هم بینمونه! ولی عمیقا از نظر من این فاصله ها مهم نیست، ما دلامون پیش همه همونجوری که تو در لحظه میتونی ناراحت بودنای منو تشخیص بدی و من نهایت تلاشمو میکنم اگه حالت بد بود خوشحالت کنم و این همون چیزیه که سالها منو تو رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر