متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعر‌پارسی اشعار شهراد میدری

  • نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 10
  • بازدیدها 640
  • کاربران تگ شده هیچ

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,335
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #11
گیسوانت را بباف، این باد هم شد زندگی؟
های و هوی اینهمه فریاد هم شد زندگی؟

مطمئنم در پی ویران شدن های منی
بامرام! آخر بگو بیداد هم شد زندگی؟

حرص دارم میخورم از بی خیالی های تو
خود بگو این "ح" و "ر" و "صاد" هم شد زندگی؟

گور بابای دل من خب بسوزانش ولی
اینهمه آتش زدن در باد هم شد زندگی؟

ترکمن بانو! چرا در/بند تهران نیستی؟
رفت و آمدهای عشق آباد هم شد زندگی؟

شور شیرین تو تکراری شده دیگر بس است
دلبری با تیشه ی فرهاد هم شد زندگی؟

از قشنگی های خود دیگر نگو با آینه
دوستی با آه این همزاد هم شد زندگی؟

یا نیا از خانه بیرون یا نشو این قدر ماه
در هراس از گشت بی ارشاد هم شد زندگی؟

قتلها زنجیره ایّ موی خودمختار توست
هی فروپاشی از این جلاد هم شد زندگی؟

با قفس خو کن عزیزم، پرگشودن های تو
در هوایی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا