- ارسالیها
- 20
- پسندها
- 966
- امتیازها
- 6,190
- مدالها
- 7
- نویسنده موضوع
- #1
کد داستان کوتاه: 486
ناظر: yekta.y
نام داستان: باران خاک خورده.
نویسنده: فاطمه یوسفی
ژانر: #تراژدی #اجتمایی
قسمتی از داستان: چطور میتوانست کسی را قانع کند تا خوب باشد و وقایع این جهان لعنتی را برایش شرح دهد در صورتی که خودش میدانست همه میروند؟ میدانست همه بلاخره تنها میمانند. میدانست همه میمیرند. میدانست خیلیها هنوز بخاطر بچه طلاق میگیرند، میدانست قیافه همیشه حرف اول را میزند ولی مگر میتوانست آرام و بیخیال باشد؟ مگر دانستن دلیل بر توانستن و درک کردن بود؟
ناظر: yekta.y
نام داستان: باران خاک خورده.
نویسنده: فاطمه یوسفی
ژانر: #تراژدی #اجتمایی
قسمتی از داستان: چطور میتوانست کسی را قانع کند تا خوب باشد و وقایع این جهان لعنتی را برایش شرح دهد در صورتی که خودش میدانست همه میروند؟ میدانست همه بلاخره تنها میمانند. میدانست همه میمیرند. میدانست خیلیها هنوز بخاطر بچه طلاق میگیرند، میدانست قیافه همیشه حرف اول را میزند ولی مگر میتوانست آرام و بیخیال باشد؟ مگر دانستن دلیل بر توانستن و درک کردن بود؟
آخرین ویرایش توسط مدیر