گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان سحاب مه‌آلود | فاطمه اسدیان کاربر انجمن یک رمان

[FATEMEH ASADYAN]

«به نام خدا»

نام رمان: سحاب مه‌آلود
نام نویسنده: فاطمه اسدیان
ژانر: #عاشقانه #درام
خلاصه:
در برابر چشمان متحیر و غمگسارش تیر خلاص را زد و برای اولین بار تصویری ترسناک از خویش در ذهن دخترک لرزان و هراسان مقابلش رقم زد؛قطرات اشکی که بر گونه‌اش تازیانه می‌زد را نادیده گرفت و با قلبی منکسر چشم بالا آورد و به آنی تمامی لحظات پارینه و ماضی که گذشت از جلوی چشمش بسان نوار فیلمی کهنه عبور کرد. دختر باشی، یکی‌یکدانه‌ی پدر و دردانه‌ی مادر باشی، لطیف و بی‌آلایش باشی و حالا عاشقی ناکام باشی؛دردی می‌شود جانکاه و غریب که ذره‌ذره وجودت را خشک می‌کند....​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[mahtab16]

سلام عزیزم
اول اینکه نوع قلمت خیلی خوبه و دوستش دارم
بعد اینکه قلمت قوی هست و باعث میشه ادم دلش بخواد بقیه ی داستان رو دنبال کنه
امیدوارم همینجور عالی ادامش بدی و موفق باشی

 

[[Sogol]]

سلام عزیزم
خب میدونی که رمانتو دنبال میکنم و دوستش دارم
اولش احساس کردم قراره شخصیت اول دایان باشه ولی الان نمیدونم دایان یا هیرسا برای همین دوست دارم زودتر پارت های بعدی رو بخونم
قلمت قوی و خوبه و به دل میشینه
به نظرم اگه امکان داره زود به زود پارت بذار لطفا

 

[خانوم سین❀]

سلام سلام دختر ارشده
اومدم اینجا طبق چند پارت آغازین رمانت، یه نظر دلی بدم و برم
قبل از هرچیز، بگم که نگارشت خیلی لطیف و قشنگه. اینکه با دقت و حوصله می‌نویسی و متنت یکدست و روانه!
توصیفات خیلی ظریف با متن عجین شده و این یه نکته‌ی مثبته!
از بین شخصیتا، من فعلا دایان و هریسا رو دوست داشتم تا به الان. حالا ببینم بعدا قراره چه شخصیتایی وارد داستان بشن.
و اضافه کنم که در آینده شاید رو یکی از شخصیتات کراش بزنم و از همین الان بهت بگم که اون مال منهبا اینکه هنوز چیزی معلوم نیست
فعلا تا همینجارو داشته باش؛ چند صفحه که گذشت، مفصلا نظرمو بیان میکنم
قلمت مانا عزیز دلم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[FATEMEH ASADYAN]

سلام عزیزم
اول اینکه نوع قلمت خیلی خوبه و دوستش دارم
بعد اینکه قلمت قوی هست و باعث میشه ادم دلش بخواد بقیه ی داستان رو دنبال کنه
امیدوارم همینجور عالی ادامش بدی و موفق باشی

علیک سلام عزیزم
ممنونم ازت
خوشحالم که به دلت نشسته و همه‌ی سعی‌ام رو می‌کنم تا بهتر پیش بره

 

[FATEMEH ASADYAN]

سلام عزیزم
خب میدونی که رمانتو دنبال میکنم و دوستش دارم
اولش احساس کردم قراره شخصیت اول دایان باشه ولی الان نمیدونم دایان یا هیرسا برای همین دوست دارم زودتر پارت های بعدی رو بخونم
قلمت قوی و خوبه و به دل میشینه
به نظرم اگه امکان داره زود به زود پارت بذار لطفا

سلام به روی ماهت
بله بله می‌دونم که حسابی همراهی
هوم خب پس خوبه...فهمیدم تونستم کمی بپیچونم خواننده رو
ممنونم ازت مهربون
چشم سعی‌ام رو می‌کنم ولی مدرسه سختش میکنه

 

[FATEMEH ASADYAN]

سلام سلام دختر ارشده
اومدم اینجا طبق چند پارت آغازین رمانت، یه نظر دلی بدم و برم
قبل از هرچیز، بگم که نگارشت خیلی لطیف و قشنگه. اینکه با دقت و حوصله می‌نویسی و متنت یکدست و روانه!
توصیفات خیلی ظریف با متن عجین شده و این یه نکته‌ی مثبته!
از بین شخصیتا، من فعلا دایان و هریسا رو دوست داشتم تا به الان. حالا ببینم بعدا قراره چه شخصیتایی وارد داستان بشن.
و اضافه کنم که در آینده شاید رو یکی از شخصیتات کراش بزنم و از همین الان بهت بگم که اون مال منهبا اینکه هنوز چیزی معلوم نیست
فعلا تا همینجارو داشته باش؛ چند صفحه که گذشت، مفصلا نظرمو بیان...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[[Sogol]]

چرا هیرسا انقدر ساکته؟
نکنه میخوای بکشیش؟

 

[FATEMEH ASADYAN]

چرا هیرسا انقدر ساکته؟
نکنه میخوای بکشیش؟

سکوتشم میره صبر کنی یکم
نمیدونم نظر خودت چیه
بکشیم یا نه

 

[W-XixI]

سلام سلام خوش قلم چطوری؟
اولاً که باید بگم قلمت از اون نوع قلم‌هایی هست که خیلی دوستش دارم و به دلم می‌شینه. طوری‌عه که آدم و ترغیب می‌کنه ادامش و بخونه و نمی‌تونه ولش کنه
دوماً شخصیت کیارش و دوست دارم؛ حس می‌کنم قراره کارهای باحالی بکنه... بعدم مگه هیرسا چند سالشه که اینجوری شد؟!
خلاصهه دیگه... منتظر پارت‌های بعدی رمانت هستم زیبا... موفق باشی♡