گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان لاکمیا | حافظ وطن دوست کاربر انجمن یک رمان

[T A V A N]

《 به نام خدا 》
نام رمان: لاکمیا
نویسنده: حافظ وطن دوست
ژانر: #عاشقانه #طنز #فانتزی
خلاصه: پسری به نام فرید که در یک خانواده‌ی تقریبا ثروتمند زندگی می‌کند، پس مدتی متوجه‌ی حقایقی می‌شود و اتفاقاتی برایش رخ می‌دهد که مسیر زندگی‌اش را عوض می‌کند. حقیقتی غیر قابل انکار که نشان می‌دهد او یک انسان معمولی نیست. حال باید دید فرید بعد از دانستن این حقیقت چه واکنشی نشان می‌دهد و آیا می‌تواند با این حقیقت کنار بیاید یا خیر.

 

[T A V A N]

سلام به همگی. این تاپیکو زدم تا بهم بگین نظرتون درباره این رمان چیه و چه طوری بهترش کنم، ممنون

 

[Narges Movahedi]

سلام وقتت بخیر
اول از همه، خسته نباشید :)). امیدوارم که نتیجه رمانت، خستگی رو از تنت در کنه. و اینکه امیدوارم از نظراتم ناراحت نشی.

اومم اول از همه شروع رمانت، به نظر من خوب نبود. شروع رمانت این شکلی بود که شخصیت اصلی میاد خودش رو معرفی می‌کنه. اینطوری باعث میشه کنجکاوی مخاطب از بین بره و تا یه جای از رمان کسل‌کننده باشه چون اطلاعات اولیه رو داره. در صورتی که جنسیت شخصیت اصلی هم می‌تونه باعث کنجکاوی مخاطب باشه.
موضوع بعدی دیالوگ‌های زیاد و مونولوگ کم بود. شخصیت‌های رمانت زیاده، اگه مونولوگ نباشه نه تنها باعث گیجی میشه بلکه مخاطب خیلی دیر رو دور خوندن رمان میفته. وقتی مونولوگ کم باشه، شخصیت پردازی،توصیف مکان و توصیف شخص، توصیف حالت هم کم میشه و اینا هم جزء نقاط قوت یک رمان عالیه.
موضوع...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[T A V A N]

خیلی ممنون از نظرت عزیز، سعی می‌کنم از این به بعد این نکات رو رعایت کنم و رمان رو بهتر کنم. در جواب نکات ویرایشی که خودم اینجوری نوشتم اما درباره‌ی مونولوگ و توصیف حالات و اشخاص و مکان حق با شماست. و اینکه ترجمه ترجمه رو هم رعایت می‌کنم ولی ‌گمونم خود شخص دوباره معنیش رو گفته بود. خیلی ممنون از نظرت؛ خیلی به جا بود و ممنون واسه این که وقت گذاشتی واسه خوندن رمانم. ارادت و فدات.