- تاریخ ثبتنام
- 15/5/22
- ارسالیها
- 321
- پسندها
- 5,460
- امتیازها
- 21,133
- مدالها
- 16
سطح
13
- نویسنده موضوع
- #41
چالش سوم: سازهی بیدار
در ادامهی مسیرشان در نکسوس، مایکل و دنیل به ساختاری غولپیکر برخوردند که شبیه به یک بنای متروکهی معلق در آسمان بود. با ظاهری چون پیکرهی فلز و سنگ، اما با قلبی تپنده از نورهای زنده. ساختاری که نفس میکشید. زنده بود.
دنیل مکث کرد. صدای تپش آرامی شنیده میشد که از اعماق آن سازه میآمد.
مایکل گفت: «این یه ماشین نیست... موجوده. یه جور ارگانیسم.»
وقتی وارد شدند، درها پشتسرشان بسته شد و سیستم درون بنا فعال شد. صداهایی از دیوارها پخش شد، نامفهوم، مثل گفتوگوهایی میان صدها زبان فراموششده. نورهای سقف مثل چشمهای موجودی عظیمالجثه، آنها را دنبال میکرد.
سپس، اولین دستور از سوی سازه صادر شد. نه با زبان، بلکه با تزریق حس در ذهنشان:
«شما مهاجرید. برای عبور، باید با من...
در ادامهی مسیرشان در نکسوس، مایکل و دنیل به ساختاری غولپیکر برخوردند که شبیه به یک بنای متروکهی معلق در آسمان بود. با ظاهری چون پیکرهی فلز و سنگ، اما با قلبی تپنده از نورهای زنده. ساختاری که نفس میکشید. زنده بود.
دنیل مکث کرد. صدای تپش آرامی شنیده میشد که از اعماق آن سازه میآمد.
مایکل گفت: «این یه ماشین نیست... موجوده. یه جور ارگانیسم.»
وقتی وارد شدند، درها پشتسرشان بسته شد و سیستم درون بنا فعال شد. صداهایی از دیوارها پخش شد، نامفهوم، مثل گفتوگوهایی میان صدها زبان فراموششده. نورهای سقف مثل چشمهای موجودی عظیمالجثه، آنها را دنبال میکرد.
سپس، اولین دستور از سوی سازه صادر شد. نه با زبان، بلکه با تزریق حس در ذهنشان:
«شما مهاجرید. برای عبور، باید با من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.