معلم فیزیک در حالی که با زیر شلواری و دمپایی ابری وارد دفتر میشد کارنامه من رو دید.با کلماتی که نفر بعدیت میگه جمله بساز... .
توهین و ... نباشه:)
اولین کلمات: زیر شلواری _ دمپایی ابری _ معلم فیزیک _ کارنامه
دوست الدنگم میگه کتاب داستان دو شهر رو چال کرده زیر درخت!داشتم با یار قدیمی قدم میزدم که آسمان شروع کرد به باریدن باران و دیدم که مامانم صدام میکنه با نامیدی (یاس)
رفتم خونه، و قشنگ روز دو نفره و بارونی مون به باد فنار رفت....
#الشوخـــی
کتاب، شهر، دوست، درخت
با اعتماد به نفس درحد لالیگا،عینک ری بن به چشم زده ،دوست الدنگم میگه کتاب داستان دو شهر رو چال کرده زیر درخت!
شرلوک، زیر دریایی، عینک ری‌بن، فرش
شرلوک هلمز عینک ری‌بن زده و روی فرش توی زیر دریایی نشسته...با اعتماد به نفس درحد لالیگا،عینک ری بن به چشم زده ،
عینهو شرلوک از دوربین مخصوص ،زیر دریایی رو رصد میکردم.
بغل دستیم گف : آفتاب بدم خدمدتون ،بهتر ببینی؟
از چهار طرف به پهنا فرش زمین شدم
...
بجای جمله انشا نوشتم
ایولشرلوک هلمز عینک ری‌بن زده و روی فرش توی زیر دریایی نشسته...
تامام
کلمه یادت رفت بگی
آورین
عصاب ،مصاب نداری ها
....
کلمه
لامصب جارو برقی هم قورمه‌سبزی که صدف بپزه رو جمع نمی‌کنه حالا دست پخت باران یه حرفی!ایول
چقده همش واس همه میای اخه
اوکی
صدف ،قرمه سبزی ،جارو برقی، باران
بسکه سیب زمینی پوست کندم خسته شدم ،بجای پاسخ ریاضی تو برگه ایموجیلامصب جارو برقی هم قورمه‌سبزی که صدف بپزه رو جمع نمی‌کنه حالا دست پخت باران یه حرفی!
ریاضی، ایموجی، سیب‌زمینی، خسته
کشیدم
