INTP منطق دان | INTP

[آبی پَرَست؛]

روزی که intp حرف یکی دیگه رو که برخلاف عقایدشه قبول و تایید کنه، آخر دنیاست

 

[آبی پَرَست؛]

افکار نصفه شبی intp : چرا من اینجام ؟ چرا سنگ نیستم دیگه نمت برای واقعی

 

[آبی پَرَست؛]

+ وقتی دلت گرفته چیکار می‌کنی ؟
؛ intp : نهایت کاری که کنم اینه که یهویی از همه جا محو شم و برم یه گوشه تو خلوت خودم اهنگ گوش کنم و اورثینک کنم، بعدم که خسته شدم بگیرم بخوابم، حداقل وقتی خوابم از دست زندگی و مشکلات و بقیه چیزای مزخرف راحت می‌شم؛ البته اگه کابوس نبینم. گاهی هم می‌شینم و ساز می‌زنم چون موسیقی همیشه همه چیو بهتر می‌کنه

 

[آبی پَرَست؛]

؛ از هیچی نترس ولی از یه intp که احساساتشو زیر سوال بردی بترس

 

[آبی پَرَست؛]

- متاسفم نمی‌خواستم ناراحتت کنم
؛ intp : اها، اوکیه

 

[آبی پَرَست؛]

﹕اگه یه intp ازت بدش بیاد، هیچوقت باهات هم‌کلام نمی‌شه و اگه باهاش حرف بزنی ایگنور می‌کنه

 

[آبی پَرَست؛]

؛ intp اون گربه ایه که خیلی اشرافی بنظر می‌رسه و همش روی جای مخصوصش نشسته/خوابیده

 

[آبی پَرَست؛]

﹕اگه ناراحت باشی، intp یه سمت هندزفریشو توی گوشت می‌ذاره و دستت رو می‌گیره و باهات تو سکوت اهنگ گوش میده

 

[آبی پَرَست؛]

؛ intp : وقتشه بی‌خبر برم تو غارم و یه مدت اونجا بمونم، چون حوصلم سر رفته (البته یه گربه‌هم می‌برم)

 

[Natanahi]

INTP
اونها معمولا با قضیه پیری مقابله می‌کنن چون از دور انداخته شدن خیلی می‌ترسن. اونها تو پیری به گذشته‌ای که ساختن نگاه می‌کنن، به دستاوردهایی که داشتن و ممکنه احساس کنن که باید در زمانی که در زندگی گذروندن کارهای بیشتری انجام می‌دادن. INTPها می‌خوان که به چیزهای زیادی برسن، اما بیشتر اوقات مغز پیش‌فعالشون باعث میشه که انقدر به راه‌های مختلف کشیده بشن که زمان از دست بدن و تو پیری متوجه اشتباهاتشون میشن. اگرچه احتمالا اونا به مراتب بیشتر از چیزی که از خودشون انتظار دارن انجام دادن، ولی این باعث میشه که با پیرترشدن احساس پشیمونی کنن.