ENFP پیکارگر | ENFP

[Eugénie-]

Enfp : معلومه که پول مهم نبود کافه با تم جنگل راه مینداختم .

 

[Eugénie-]

enfp وقتی هیچ اتفاق هیجان انگیز و جدیدی توی زندگیش نمیفته خیلی بهم میریزه.

 

[Eugénie-]

چرا کشتیش ؟
enfp : دستم خورد .

 

[Eugénie-]

Enfp;
از اونجایی که بخاطر بازیگوشی‌های زیاد و نخوردن بروکلی‌هاش فرار کرده و به این نقطه جنگل رسیده، حسابی می‌ترسه و عربده کشان محل رو ترک می‌کنه و تصمیم می‌گیره بروکلی‌هاشو بخوره تا اینکه با یه جسد تنها باشه و به این مناسبت زمین و زمان رو به فحش می‌کشه.

 

[Eugénie-]

تو هر اکیپی یه ENFP هست که به همه کمک میکنه انرژی منفی رو از خودشون دور کنن.

 

[Eugénie-]

میدونی چرا ENFP خطرناکه؟
چون میتونه نگاهت کنه و بفهمه چی تو سرت میگذره و چی ازش میخوای.

 

[Eugénie-]

enfp رو عصبانی نکن و الا دیگه کسی نیست باهاش درد و دل کنی .

 

[Eugénie-]

به عنوان یه enfp اگه واقعا نا امیدم کنی و بهم این حسو تلقین کنی
که دارم چپو راست گند میزنم و کارم خوب نیست
خیلی راحت قیدتو میزنم .

 

[Eugénie-]

با وجود اینکه enfp فرد شاد و پرانرژی‌‌ ای بنظر میرسه
ولی ممکنه از درون غمگین باشه و نتونه بروزش بده ،
اون به آزادی و رهایی اهمیت زیادی میده
و اغلب باعث شادی آدما میشه و میتونه نور و روشنایی رو پیدا کنه .

 

[Eugénie-]

برخلاف کلیشه ها ، enfp میتونه خیلی محتاط و اصولی رفتار کنه .