: خب esfp بگو ببینم چرا کشتیش ؟
+ اون همیشه جوری رفتار میکرد انگار اون کل بدبختی های دنیا رو داره و من خوشبخت ترین آدم دنیام که هیچ دغدغه و ناراحتی ای نداره، سر همین همیشه بهم زخم زبون میزد و جلوی بقیه با حرف هایی مثلِ " تو که هیچی نمیفهمی چون هیچ غمی نداری " حالم رو بد میکرد. اون انبوهی از نفرت بود، من باید ازش بین میبردمش وگرنه اون مارو از بین میبرد