متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار دل من، دل تو|phantom.hivo کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع phantom.hive
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 601
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

phantom.hive

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
168
پسندها
1,000
امتیازها
10,013
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام کسی که شبنم را مرحمی برای دل خون گل سرخ، آفرید...

نام‌مجموعه‌اشعار: دل من، دل تو
نام‌شاعر: phantom.hivo


مقدمه:
گاهی دلم می‌گیره...
گاهی دلت می‌گیره...
بیا با هم بمونیم...
تا دل دیگه نگیره...


 

phantom.hive

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
168
پسندها
1,000
امتیازها
10,013
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #2
دل نم زده!

باران با تمام گریه‌هایش در دلم می‌بارد امشب...
با تمام غصه‌هایم بر در خانه نوشتم باز برگرد...
از غمت دل بر بیابان راهی‌ام کرده نگو راهی ندارم...
وین و بنگر این دلم جایی برای غیر تو در خود ندارد...
در کنارم، گر نباشی، بی‌نفس‌هایت تنم نبضی ندارد...
در خیالم، گر نباشی، بی‌تو من معنی ندارد...
 
آخرین ویرایش

phantom.hive

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
168
پسندها
1,000
امتیازها
10,013
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #3
ته و توی عاشقی!

مهر می‌شود پیدا...
جان می‌شود اهدا...
دل می‌شود بی‌تاب...
تن می‌شود محراب...
پا می‌رود بی‌راه...
چشم می‌رود در راه...
دل می‌رود از دست...
دست می‌رود در دست...
اشک می‌شود خنده...
دل می‌شود بنده...
نفس می‌رود بر دار...
ار دل ببوسد روی بی‌همتای یار...
 
آخرین ویرایش

phantom.hive

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
168
پسندها
1,000
امتیازها
10,013
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #4
مرثیه‌ی غصه‌ی عشق

قطره‌‌ی باران زند بر گونه‌ی حیران من
چشم بچرخد بر سر غم شاخه‌ی دیوان من
آه از دردها شود راهی به سوی قلب من
قلب من در خود بپیچد، آه را بیرون دهند لب‌های من
اشک‌هایم رو شوند از شدت دردهای من
چشم‌هایم سرخ شوند از شدت اشک‌های من
دست‌هایم مشت شوند از شدت فریاد من
از تنم بیرون شود از شدت دیوانگی این جان من
 

phantom.hive

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
168
پسندها
1,000
امتیازها
10,013
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #5
رد شکستن

باز گریه...
خط تیره...
قطره اشک روی گونه...
قلب تیکه تیکه گشته...
چشم خون تار گشته...
آب از سر بد گذشته...
پایی از روی دلی دلتنگ رد گشته...
دلی نابود در زیر قدم گشته...
دلی شیش تیکه از دنیا گذشته...
کاخی از رویا چه بد ویران گشته...
چه بد این دل شکسته!...
چه بد این دل شکسته!...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا