متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار عجيب ترين خواب

  • نویسنده موضوع tosha
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 821
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

tosha

کاربر حرفه‌ای
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,722
پسندها
12,633
امتیازها
46,673
مدال‌ها
5
  • نویسنده موضوع
  • #1
عجیب‌ترین خوابی که دیدید چه بوده؟
 
امضا : tosha

اشک سرخ

هنرمند انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
785
پسندها
17,080
امتیازها
44,373
مدال‌ها
24
سن
22
  • #2
همین امشب یه خواب عجیب دیدم خیلی هم عجیب .از خواب که بیدار شدم قشنگ چند ساعت تو شوکه خوابه بودم.
ولی خب شرمندم نمیتونم بگم میخوام رمانش کنم اون موقع بخونیدش
 

Kind_Ani

نو ورود
سطح
5
 
ارسالی‌ها
21
پسندها
506
امتیازها
2,933
مدال‌ها
4
سن
27
  • #3
وحشناک ترین خواباای که دیدم و از شکش یادم موند دییگه هیچ خوابی یادم نیس
یکی مرگ بابام
یکی مرگ داداشم
 

AiLiN_R

کاربر حرفه‌ای
سطح
7
 
ارسالی‌ها
2,702
پسندها
20,804
امتیازها
74,773
مدال‌ها
7
  • #5
خواب دیدم بین چند تا مرد کت وشلواری که نشستند وقمار میکنندهستم ودارم باهاشون بازی میکنم
 
امضا : AiLiN_R

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,584
پسندها
38,821
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
سن
21
  • #6
عجیب ترین خوابی که دیدم این بود که یه مرده توی خوابم بهم میگفت ساعت پنج برو فلان جا یه نفر به کمکت نیاز داره... توی خواب بعدی‌ای که دیدم هم اون با یه قیافه ی دیگه اونجا بود اما من میدونستم همون قبلیه بازم گفت ساعت پنج بیا...
از خواب که بیدار شدم ساعت یه ربع به پنج بود...
این عجیب ترین خوابم بود
 
امضا : M.Fakher

FATEMEH.H

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
48
پسندها
700
امتیازها
3,623
  • #7
تو خواب دیدم یه پسر لقممو‌ ازم گرفت بعدش منم گریه کردم پلیس ها اومدن پسررو‌ اعدام‌ کردن‌ بعدش اون پسر حتی تو اعدام‌ هم نمرد و بقیش یادم نیست چون به زور کتک های مامان بیدار شدم
 

raziyeh.moradi

کاربر نیمه فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
477
پسندها
1,527
امتیازها
10,973
مدال‌ها
2
  • #8
یه مدتی با دوستم از سر مسخره بازی زیاد درمورد کارتون فوتبالیست ها حرف میزدیم مثلا اون میگفت کاکرو رو دوست داره منم یکی دیگه مثلا
از مسخره ها
دیگه یه هفته ای اینجوری بود تا یه شب خواب دیدم که فقط منو دوستم تو خونه ایم بعد یه دفعه تمام شخصیت های فوتبالیست ها به همون شکل کارتونی به حالت خیلی عجیبی از پنجره میومدن داخل بعد سوباسا به من گفت راضیه من خوابم میاد کجا بخوابم منم گفتم نمیدونم ولم کن بگیر یه جا بخواب من دارم کارتون فوتبالیست ها نگاه میکنم
بعدش از اینور من رفتم پیش کاکرو میگم کاکرو من تو رو دوست دارم ایشی رو دوست ندارم اونم میگفت نچسب به من من زهرا ( دوستم) رو فقط دوست دارم
کلا دیگه همینجوری به طور مسخره خواب گذشت
 

nana :)

کاربر نیمه فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
667
پسندها
22,111
امتیازها
42,073
مدال‌ها
23
  • #9
وحشناک ترین خواباای که دیدم و از شکش یادم موند دییگه هیچ خوابی یادم نیس
یکی مرگ بابام
یکی مرگ داداشم
منم یبار خواب دیدم مردم بقیه بالاسرم نماز میخونن
یبار مرگ مامانم و بابابزرگم رو دیدم
یبار خواب دیدم پسر شدم
این اخری واقعا کابوس بود چون خوابای قبلیم می‌فهمیدم خوابم ولی پسر شدنم خیلی واقعی بود دتشتم سکته می‌کردم
 
امضا : nana :)

Amirhossein

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
0
پسندها
13
امتیازها
30
  • #10
منم یبار خواب دیدم مردم بقیه بالاسرم نماز میخونن
یبار مرگ مامانم و بابابزرگم رو دیدم
یبار خواب دیدم پسر شدم
این اخری واقعا کابوس بود چون خوابای قبلیم می‌فهمیدم خوابم ولی پسر شدنم خیلی واقعی بود دتشتم سکته می‌کردم
دلتم بخاد پسر باشی #
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا