یه مدتی با دوستم از سر مسخره بازی زیاد درمورد کارتون فوتبالیست ها حرف میزدیم مثلا اون میگفت کاکرو رو دوست داره منم یکی دیگه مثلا
از مسخره ها
دیگه یه هفته ای اینجوری بود تا یه شب خواب دیدم که فقط منو دوستم تو خونه ایم بعد یه دفعه تمام شخصیت های فوتبالیست ها به همون شکل کارتونی به حالت خیلی عجیبی از پنجره میومدن داخل بعد سوباسا به من گفت راضیه من خوابم میاد کجا بخوابم منم گفتم نمیدونم ولم کن بگیر یه جا بخواب من دارم کارتون فوتبالیست ها نگاه میکنم
بعدش از اینور من رفتم پیش کاکرو میگم کاکرو من تو رو دوست دارم ایشی رو دوست ندارم اونم میگفت نچسب به من من زهرا ( دوستم) رو فقط دوست دارم
کلا دیگه همینجوری به طور مسخره خواب گذشت