- تاریخ ثبتنام
- 1/4/17
- ارسالیها
- 3,177
- پسندها
- 36,653
- امتیازها
- 69,173
- مدالها
- 40
- سن
- 23
سطح
36
- نویسنده موضوع
- #1
به نام خداوند رنگین کمان
عنوان رمان: نقاشِ نقش
ژانر: #جنایی #عاشقانه
نویسنده: الیف شریفی
خلاصه:
او فوقالعاده است!
در هنگامهی پستی و بلندای زندگی جوانیاش، او به جبران عشقی که بر دلش جوانه نمیزند، به سودای قدرتی پوشالین میرود.
و قدرت، قرار است همیشه دست و پاگیر باشد؛ حتی آن زمان که او در منجلاب گرگانی درنده، دست یاری به سوی روباه نقاشیهایش میکشاند.
او فریب میدهد، بیرحم میشود، دوست میدارد و در نقشِ نقاشِ نقشها، او پرده میاندازد از نقش قلممویش بر رازهایی که مُهرشان در لابهلای الماسهاست و بر مِهرهایی که گم میشوند لای...
عنوان رمان: نقاشِ نقش
ژانر: #جنایی #عاشقانه
نویسنده: الیف شریفی
خلاصه:
او فوقالعاده است!
در هنگامهی پستی و بلندای زندگی جوانیاش، او به جبران عشقی که بر دلش جوانه نمیزند، به سودای قدرتی پوشالین میرود.
و قدرت، قرار است همیشه دست و پاگیر باشد؛ حتی آن زمان که او در منجلاب گرگانی درنده، دست یاری به سوی روباه نقاشیهایش میکشاند.
او فریب میدهد، بیرحم میشود، دوست میدارد و در نقشِ نقاشِ نقشها، او پرده میاندازد از نقش قلممویش بر رازهایی که مُهرشان در لابهلای الماسهاست و بر مِهرهایی که گم میشوند لای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر




تو همین صحنه یه برخواست اشتباه اومده. بعد اون وسط مسطا که نغمه روزنامه خوند گندم یه نگاه شرمگین انداخت. این رو من نفهمیدم چرا اینطور شد؟ قاعدتا باید قلبش تو مغزش میزد. یهو انگار فلش خورد رو خاطره ای همچین چیزی.