متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار یه متن و ایده بگو، هوش مصنوعی برات تبدیل به داستانش می‌کنه!

  • نویسنده موضوع مَمّد
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 70
  • بازدیدها 2,197
  • کاربران تگ شده هیچ

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,215
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #61
یه داستان ۲۰ خطی راجب چگونه ممد شاخ انجمن شد
screenshot_20230411_214554_chrome_c58d.jpg

screenshot_20230411_214558_chrome_tl8e.jpg
 

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,215
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #62
یک داستان روانشناسی و انگیزشی درباره دختری دیوانه به نام لی‌دی که موهای فرفری آبی داشت و می خواست دریانورد شود
screenshot_20230411_214757_chrome_p4wn.jpg

screenshot_20230411_214802_chrome_tbn.jpg
 

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,215
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #63

آریانه.م

نویسنده انجمن
سطح
14
 
ارسالی‌ها
286
پسندها
6,892
امتیازها
21,583
مدال‌ها
19
  • #64
داستان ۲۰ خطی درباره‌ی برادر زنی که شوهر خواهرش رو بخاطر نامردی به خواهرش به یه خونه می‌کشونه تا کمی ادبش کنه
 
آخرین ویرایش
امضا : آریانه.م

Elna_Behboudi

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
55
پسندها
163
امتیازها
523
مدال‌ها
2
  • #65
یک داستان درباره دختری که عاشق بارون میشه و هرروز انتظار میکشه بارون بیاد و از وقتی که دختر احساسش به بارون بیشتر شده بارون هم شدت گرفته و هرجایی که دختر میرفت حتی اگر خشک و بی آب و علف باشه باز هم بارون میاد اما بعد ها وقتی دختر قصد ازدواج نداره ولی به اجبار قراره ازدواج کنه رعد و برقی در شب عروسیش به دختر برخورد میکنه و دختر میمیره
 

Negar.Dayani

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
424
پسندها
11,253
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
18
  • #66
داستان در مورد دختری که توی یک زمان گیر میکنه و هی از اول همه چیز براش تکرار میشه، و نمی‌تونه نه به عقب نه به جلو بره. در آخر از طریق ذهنش یه دنیای موازی میسازه و از طریق اون با خودش توی دنیای موازی ارتباط برقرار میکنه و جاهاشونو با هم عوض میکنن، بعدم اونی که توی زمان گیر افتاده رو میکشه تا عذاب نکشه
 
امضا : Negar.Dayani

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,215
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #67

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,215
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #68
یک داستان درباره دختری که عاشق بارون میشه و هرروز انتظار میکشه بارون بیاد و از وقتی که دختر احساسش به بارون بیشتر شده بارون هم شدت گرفته و هرجایی که دختر میرفت حتی اگر خشک و بی آب و علف باشه باز هم بارون میاد اما بعد ها وقتی دختر قصد ازدواج نداره ولی به اجبار قراره ازدواج کنه رعد و برقی در شب عروسیش به دختر برخورد میکنه و دختر میمیره
screenshot_20230415_221635_chrome_ehg7.jpg

screenshot_20230415_221639_chrome_ip6q.jpg

screenshot_20230415_221643_chrome_feh1.jpg
 

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,215
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #69
داستان در مورد دختری که توی یک زمان گیر میکنه و هی از اول همه چیز براش تکرار میشه، و نمی‌تونه نه به عقب نه به جلو بره. در آخر از طریق ذهنش یه دنیای موازی میسازه و از طریق اون با خودش توی دنیای موازی ارتباط برقرار میکنه و جاهاشونو با هم عوض میکنن، بعدم اونی که توی زمان گیر افتاده رو میکشه تا عذاب نکشه
screenshot_20230415_221846_chrome_t2us.jpg

screenshot_20230415_221851_chrome_4j9c.jpg
 

P A R I S A

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
915
پسندها
18,570
امتیازها
40,273
مدال‌ها
31
  • #70
داستان دختری رو بگو که با یک فرشته روبه‌رو میشه و میترسه ولی در اخر باهم رفیق میشن
 
امضا : P A R I S A

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا