مباحث متفرقه شخصیت‌های «سایکوپات» در داستان‌ها

  • نویسنده موضوع Ghasedak.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 9
  • بازدیدها 139
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,778
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
طبق اطلاعات ژورنال راهنمای «انجمن روانپزشکی آمریکا»، حدود پنج درصد از افراد جامعه، نشانه هایی از اختلال های شخصیتیِ «سایکوپاتیک» و «سوسیوپاتیک» را از خود نشان می دهند. به همین خاطر جای تعجب نیست که این گونه از رفتارها را در برخی از شخصیت های داستانی محبوب نیز ببینیم. بر اساس اطلاعات ارائه شده در مجله ی Psychology Today، علائم این اختلال های شخصیتی عبارتند از: خودشیفتگی، نبود احساس عذاب وجدان، ناتوانی در همدردی، احساسات سطحی، رفتارهای تکانشی، نیاز به هیجان و رفتارهای ضد اجتماعی.


زندگی درونی «سایکوپات ها» اسرارآمیز و به همین خاطر جذاب و کنجکاوی برانگیز است؛ ما اغلب درباره ی قاتلان سریالیِ واقعی این سوال را از خودمان می پرسیم: «یک شخص چگونه ممکن است که دست به چنین کارهایی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,778
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
لحظه ای که شروع به حمایت از یک «ضدقهرمان سایکوپاتیک» می کنیم، ممکن است لحظه ای تشویش آور و عجیب به نظر برسد. اگر «فرانک آندروود» (شخصیت اصلی کتاب و سریال «خانه ی پوشالی») به زندان انداخته می شد، و یا نقشه های «هومبرت هومبرت» (شخصیت اصلی کتاب «لولیتا») برای فرار به همراه «لولیتا» نقش بر آب می شد، بسیاری از مخاطبین احتمالا از این اتفاقات ناراحت و دلسرد می شدند.

چیزی جذاب درباره ی تعهد این سایکوپات های خیالی نسبت به هدفشان وجود دارد، و همینطور درباره ی میزان کنترلی که آن ها قادرند برای رسیدن به مقصود خود اعمال کنند. حتی غیرواقع گرایانه بودن بسیاری از آن ها نیز مشکل چندانی برای مخاطبین ایجاد نمی کند. در پژوهشی درباره ی سایکوپات ها در فیلم ها، گروهی از روانشناسان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,778
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3

«پاتریک بیتمن» از کتاب «روانی آمریکایی»


تشخیص اختلال روانی در برخی از شخصیت ها سخت است، چرا که جذابیت آن ها بر درک ما از کارهای اشتباهشان تأثیر می گذارد و همچنین، آن ها احساساتی شبیه عشق به دیگران—چه واقعی و چه غیرواقعی—را از خود نشان می دهند. اما «پاتریک بیتمن» یکی از آن شخصیت ها نیست! او حتی تلاش نمی کند مخاطبین را مجاب کند که قادر به تجربه ی عواطف عادی است، و در عوض، به همان شکلی درباره ی قتل های سریالیِ خود حرف می زند که من یا شما درباره ی ناهارمان صحبت می کنیم. البته نمی توان گفت مخاطبین از «بیتمن» طرفداری می کنند، اما این شخصیت با رفتارهای عجیب و گاها خنده دار خود ما را وادار به پیشروی در داستان می کند.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,778
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #4

«شرلوک هولمز» از مجموعه ی «ماجراهای شرلوک هولمز»



در اقتباس BBC از جهان «شرلوک هولمز»، «بندیکت کامبربچ» که نقش کارآگاه نابغه ی داستان را بازی می کند، در نقل قولی معروف می گوید: «من سایکوپات نیستم، یک سوسیوپاتِ کاملا کارآمد هستم. درباره اش تحقیق کن.» روانشناسی به نام «ماریا کانیکووا» بیان می کند که این گفته بسیار جالب توجه است. طبق ادعای او، «شرلوک» به شکلی عامدانه عواطف خود را سرکوب و پنهان می کند. این شخصیت البته نوعی از احساس وابستگی را نسبت به همراه همیشگی اش یعنی «جان واتسون» از خود نشان می دهد اما همچنان می توان استدلال کرد که «واتسون» نیز مانند سایرین، در نظر «شرلوک» فقط ابزاری برای رسیدن به هدف های شخصی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,778
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #5

«جیمز باند» از کتاب «کازینو رویال»



مجله ی «نقد کتاب لس آنجلس» با بررسی گرایش های سایکوپاتیک «جیمز باند» بیان می کند این شخصیت فقط به خاطر این که کمی حوصله اش سر رفته، به شکلی بی رحمانه خود را سرزنش می کند و رفتارهایی تکانشی و مخرب را نشان می دهد. این نیاز شدید به هیجان، که در مجله ی Psychology Today به عنوان یکی از علائم «سایکوپاتی» برشمرده شده، یکی از ویژگی های همیشگی «جیمز باند» به حساب می آید. او با اکثر زن ها رابطه ای نه چندان سالم دارد و به نظر می رسد به آن ها بیشتر به چشم یک «پروژه» نگاه می کند تا یک انسان. او اما از طرف دیگر، جذاب، با اعتماد به نفس و شجاع است و به همین خاطر، دوست نداشتن او کار سختی به نظر می رسد. هفت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,778
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #6

«هانیبال لکتر» از کتاب «سکوت بره ها»



او که در کودکی یتیم شده، قتل فجیع خواهرش را در هشت سالگی به چشم می بیند و ضربه ی روحی شدیدی را متحمل می شود. او هر کسی را که در قتل خواهرش نقش داشته، می کشد—البته تا اینجا داستان «لکتر» بیشتر شبیه یک قصه ی انتقام است که تفاوت چندانی با سرنوشت شخصیت هایی چون «بتمن» ندارد—اما نکته اینجا است که «هانیبال» قتل هایش را پس از پایان این ماجرا متوقف نمی کند. او پس از مدتی به یک قاتل سریالیِ پرکار، و آدمخواری سنگدل تبدیل می شود که از طریق بریدن چهره ی یکی از نگهبانان و استفاده از آن به عنوان نقاب، از زندان می گریزد. «هانیبال لکتر» خودش روانپزشکی کاردان است؛ نکته ای که باعث می شود او شاید بیش از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,778
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #7

«هومبرت هومبرت» از کتاب «لولیتا»



لازم به گفتن نیست که «هومبرت هومبرت» مرتکب جرم هایی غیر قابل بخشش می شود. او اما این کارها را به اسم عشق انجام می دهد! یا این که حداقل خودش اینگونه می گوید، و به همین خاطر کاری می کند ما به عنوان مخاطبین داستان او، با این شخصیت همدلی و همذات پنداری کنیم. او از زبان تأثیرگذار خود برای جذب کردن مخاطبین استفاده می کند و توصیفاتی را به کار می برد که بار معناییِ منفیِ کمتری دارند. «هومبرت هومبرت» دختران کم سن و سال را «شیطانی» و «جادویی» می خواند، به گونه ای که انگار هیچ قدرتی در برابر امیال بیمارگونه اش ندارد. نپذیرفتن مسئولیت کارها و سرزنش ها، یکی از رایج ترین ویژگی ها در میان افراد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,778
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #8

«مورسو» از کتاب «بیگانه»


بی تفاوتیِ «مورسو» نسبت به مرگ مادرش، قرار است پیروزیِ فرد بر توقعات اجتماعی را برای مخاطبین به تصویر بکشد. اما این نکته به هر حال غیرمعمول است که او نمی تواند روز مرگ مادرش را به خاطر آورد. اوضاع وقتی بدتر می شود که «مرسو» با بی رحمی تمام، جان انسان دیگری را می گیرد و کمی جلوتر توضیح می دهد: «سرشت من به گونه ای بود که نیازهای جسمانی ام اغلب بر عواطفم غلبه می کرد.» او همچنین از ابراز علاقه نسبت به زنی که با او بیرون می رود، سر باز می زند. با این حال، مخاطبین با شخصیت اصلی داستان «آلبر کامو» همذات پنداری می کنند چون «مورسو» نمادی از سرگشتگی های هستی گرایانه ی همه ی انسان ها است.


لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,778
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #9

«سِرسی» از مجموعه ی «نغمه ی آتش و یخ»



می توان گفت «سرسی» تا حدی توانایی درک عشق را دارد و به همین خاطر نباید او را یک سایکوپاتِ تمام عیار در نظر گرفت، اما حتی عشق این شخصیت نیز بیش از آن که ایثارگرانه باشد، خودخواهانه است. او همچنین روابط جنسی غیرمعمولی دارد که یکی از ویژگی های نسبتا رایج در میان سایکوپات ها به شمار می آید. یکی دیگر از این خصوصیت ها، خودبزرگ‌بینی و خودشیفتگی است که کاملا در این کاراکتر به چشم می خورد. با این حال، یأس و ناراحتی او برای مخاطبین قابل همذات پنداری است: «سرسی» به عنوان یک زن همیشه از اطرافیانش شنیده که باید چه سرنوشتی داشته باشد، به همین خاطر او باید بیشتر از همتایان مذکر خودش تلاش کند تا قدرت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ghasedak.

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
13/2/21
ارسالی‌ها
1,019
پسندها
2,778
امتیازها
16,473
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #10

«جی گتسبی» از کتاب «گتسبی بزرگ»


«گتسبی»، همانند «سرسی» یا «هومبرت»، به عنوان فردی به تصویر کشیده می شود که درگیر و «اسیر» عشق شده است، اما علاقه ی وسواس گونه ی او نسبت به «دِیزی»، بیش از آن که به شخصیت این زن ربط داشته باشد، به تصویر ذهنی «گتسبی» از او مربوط است. «گتسبی» تلاش می کند تا خویشتنی غیرواقعی را خلق کند، افکاری همیشگی درباره ی کسب قدرت و بزرگی دارد، و تصویری که اجتماع از او می بیند به شکلی وسواس گونه برایش مهم است، اما او در حقیقت فردی انزواطلب و بدونِ دوستانِ حقیقی است. با این حال، «نیک» (راوی داستان) اعتقاد دارد او مرد خوب و محترمی است، و به همین خاطر مخاطبین نیز با او همراه می شوند و دروغ بافی ها و توهمات...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا