- تاریخ ثبتنام
- 29/8/23
- ارسالیها
- 720
- پسندها
- 4,854
- امتیازها
- 22,273
- مدالها
- 15
سطح
12
- نویسنده موضوع
- #521
اولین بار بود نگاه مستقیمش را میدیدم که اتفاقاً پر سوال هم بود. معلوم بود توقع دیدنم را نداشته، یکی از ابروهایم را بالا دادم و گفتم:
- زیاد تلاش نکن آقای به اصطلاح محترم! اولی مال منه.
و با پوزخندی که به او زدم از او جدا شدم. با اینکه سعی کرده بودم او را تحقیر کرده و برتری خودم را به رخش بکشم، اما کاملاً برایم واضح بود نیم نمره بیشتر اصلاً برتری محسوب نمیشد. از اینکه نفر دوم کلاس او شده بود، عصبی شدم. نمیخواستم قبول کنم لیاقت جایگاهش را دارد و درضمن شیمی را هم خوب میفهمد. باید همان موقع قبول میکردم علی آن چیزی که فکر میکردم نبود و همه چیز را به شانس حواله ندهم، اما حقیقت را زمانی پذیرفتم که تیر خلاص را از او خوردم. زمانیکه در امتحان پایانترم نفر اول کلاس شد. آن هم با...
- زیاد تلاش نکن آقای به اصطلاح محترم! اولی مال منه.
و با پوزخندی که به او زدم از او جدا شدم. با اینکه سعی کرده بودم او را تحقیر کرده و برتری خودم را به رخش بکشم، اما کاملاً برایم واضح بود نیم نمره بیشتر اصلاً برتری محسوب نمیشد. از اینکه نفر دوم کلاس او شده بود، عصبی شدم. نمیخواستم قبول کنم لیاقت جایگاهش را دارد و درضمن شیمی را هم خوب میفهمد. باید همان موقع قبول میکردم علی آن چیزی که فکر میکردم نبود و همه چیز را به شانس حواله ندهم، اما حقیقت را زمانی پذیرفتم که تیر خلاص را از او خوردم. زمانیکه در امتحان پایانترم نفر اول کلاس شد. آن هم با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.