- ارسالیها
- 2,318
- پسندها
- 5,032
- امتیازها
- 28,973
- مدالها
- 52
جایی که سه رویی با پدرش در حال خوردن نوشیدنی هستن و بعد از دعوای سختی که کردن پدرش بهش میگه برای اولین بار نوشیدن رو با هم تجربه کنند و به عبارتی به عنوان یه پدر بهش یاد بده!
اولین بار قطعا تلخ میشه و اینو هر کسی که امتحان هم نکرده باشه میدونه.... اما وقتی پدرش ازش میپرسه چه مزه ای داره میگه شیرینه! و تا آخرش هم اون بطری رو تموم میکنه....
مهم ترین عنصری که باعث میشه فکر کنه حتی با وجود نتیجهی تلخ کارش و مزهی تلخترِ اون نوشیدنی، از زندگیش راضیه قطعا وجود پدرش در کنارش هست. مثل کوه محکمی که پشتوانهی همیشگیش هست و مطمئنه تا وقتی که کنارش باشه از هیچ چیز نمیترسه. اما زمانی که یک بار دیگه بعد از آزاد شدن از زندان میره به همون رستوران و برای خودش و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.