خب...
یه بار اتفاق افتاد اونو دوستم رو توی بغل هم دیدم و....
دیوانه وار اشک ریختم و فقد پرسیدم چرا؟؟
چون م.د رو خیلی دوست داشتم روش حساب باز کرده بود..
خخخ مردم دورم جمع شده بودن بعدش خب دوسته م.د بغلم کرد برد خونمون نزدیک به دوماه افسرده بودم بعد بخشیدم چون دیگه به پسری حسی ندارم و برام مهم نیست:/