جا داره بازم بگم خودکشی میکنم!
خواب دیدم کهکشان راهشیری از هم پاشیده شد و منظومه شمشی توسط یه سفیه فضایی بزرگ جا به جا میشد و اون سفینه دنبال یه کهکشان برای جا گیری بود، بعد کل موجودات کره زمین مردن و فقط من و یه دونفر دیگه زنده بودیم که اون سفینه از یه توده رد شد که پر سنگهای فضایی بود و یکی از اون سنگها جلوی خورشید رو گرفت و به دلیل نرسیدن نور و گرما به زمین، سیارمون منجمد شد و درنتیجه مایی هم که زنده بودیم و در صدد بازگردانی موجودات زیر برفها گیر افتادیم ولی زنده موندیم/=
بعد دو روز اون سنگه بالاخره رد شد و برفها آب شد و بعد یه مدت فهمیدیم اون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.