مرده بدم، زنده شدم، گریه بدم، خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا
زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم
- مولانا
***
خواست تنهایی مارا به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت...
- هوشنگ ابتهاج
***
در شب کوچک من، افسوس
باد با برگ درختان میعادی دارد
در شب کوچک من دلهرهء ویرانیست
گوش کن
وزش ظلمت را میشنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی مینگرم
من به نومیدی خود معتادم
- فروغ فرخزاد
***
من به آمار زمین مشکوکم تو چطور؟
اگر این سطح پر از آدمهاست
پس چرا این همه دلها تنهاست؟
بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنها نیست؟ همه از هم دورند
همه در جمع ولی تنهایند
من که در تردیدم تو چطور؟
نکند هیچکسی اینجا نیست
- سهراب سپهری...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
و بر خلقالله نیز واجبتر است
که در نخستین شب قبر
نخستین سوالشان از ملائک این باشد
«چه بود آن آه عمیق؟
که حتی در مهمانیهای شلوغ
دست از گریبان ما نمیکشید؟»
- حسین صفا
***
سخن، بى تو مگر جاى شنیدن دارد ؟
نفس، بى تو کجا ناى دمیدن دارد
علت کورى یعقوب نبى معلوم است
شهر بى یار مگر ارزش دیدن دارد….
- شهریار