دنباله دار تا حالا مورد مشکوک برای خودتون دیدید؟؟؟

[^-^miss- fateme:)]

یه بار یه پسره افتاد دنبالم. حد فاصله بین مدرسه تا خونمون ده تا کوچه بود. پیچیدم تو یکی از این کوچه باریکا کنار دیوار قایم شدم اینم دنبالم اومد تا اومد تو کوچه چاقویی که همیشه تو جیمه رو گذاشتم بیخ گلوش.
از اون موقع بیرون میخوام برم ننه بابام اسکورتم میکنن

خخخخخخخخخخخ واییییییی

 

[I'm.JãS❀]

خخخخخخخخخخخ واییییییی

کلا همکلاسیام میگن عین سپاه پاسدارانی. از سوزن سرنگ تا تیغ جراحی تو کولم پیدا میشه. یه بار سر کلاس معلم سرنگ خواست در آوردم دادم بهش. میگه در تعجبم این تو کیفت چیکار میکنه عین داروخونه سیار انواع قرص و وسایل پانسمان تو کیفمه

 

[^-^miss- fateme:)]

از کجا میدونی میخواست بدزدت؟

گلم بنظرت کسی با چهار نفر هی تعقیبت کنه وقتی بهش جواب رد دادم گفت این برات خیلی گرون تموم میشه خدارو شکر عوضی هیچی نتونست بکنه البته زود مادر بزرگم فهمید وقتی میرفتم بیرون مامانم همیشه اسکورتم بود چند باری هم بابام یواشکی تعقیبم کرده بود که بگیره پسررو

 

[^-^miss- fateme:)]

کلا همکلاسیام میگن عین سپاه پاسدارانی. از سوزن سرنگ تا تیغ جراحی تو کولم پیدا میشه. یه بار سر کلاس معلم سرنگ خواست در آوردم دادم بهش. میگه در تعجبم این تو کیفت چیکار میکنه عین داروخونه سیار انواع قرص و وسایل پانسمان تو کیفمه

خخخخخخخخخخ

 

[ryhneae]

گلم بنظرت کسی با چهار نفر هی تعقیبت کنه وقتی بهش جواب رد دادم گفت این برات خیلی گرون تموم میشه خدارو شکر عوضی هیچی نتونست بکنه البته زود مادر بزرگم فهمید وقتی میرفتم بیرون مامانم همیشه اسکورتم بود چند باری هم بابام یواشکی تعقیبم کرده بود که بگیره پسررو

اهان

 

[^-^miss- fateme:)]

اهان

اره

 

[^-^miss- fateme:)]

کلا همکلاسیام میگن عین سپاه پاسدارانی. از سوزن سرنگ تا تیغ جراحی تو کولم پیدا میشه. یه بار سر کلاس معلم سرنگ خواست در آوردم دادم بهش. میگه در تعجبم این تو کیفت چیکار میکنه عین داروخونه سیار انواع قرص و وسایل پانسمان تو کیفمه

پس خودت برا خودت جراحی

 

[I'm.JãS❀]

پس خودت برا خودت جراحی

بخیه و کمکای اولیه بلدم.
ولی به رشتم نمیخوره اصلا. کلا تو هر کاری یه سرک کشیدم. از ورزشای رزمی تا کار تاسیسات

 

[*SOGAND*]

خخخخخ اما من کلکسیون چاقو جمع می کنم که یه چاقو همیشه تو کیفم هست تا جایی که رفته بودم بیرون یه دو تا پسره افتادن دنبالم یهو به دستی یه جا کیفم رو انداختم که چاقو رو بهشون نشون دادم از این شکاری ها بود که کلا رنگشون بیچاره ها مثل میت شده بود منم تندی دوباره کردم توی کیفم و کردم کسی ندید فقط همو نا دیدن مامانم که فهمیده چاقو همراهم هست دیگه وقت بیرون کلا از جیب تا توی کفشم می گرده تقصیر منه چاقو دوست دارم بعد توی این دور و زمونه باید همراهت باشه

 

[^-^miss- fateme:)]

بخیه و کمکای اولیه بلدم.
ولی به رشتم نمیخوره اصلا. کلا تو هر کاری یه سرک کشیدم. از ورزشای رزمی تا کار تاسیسات

خخخخخ ای جان جاسمینمون عشقه