گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد ریسمان کبود | ریحانه نصیری کاربر انجمن یک رمان

[.REIHANEH.]

نام رمان : ریسمان کبود
نام نویسنده: ریحانه نصیری
ژانر رمان: #تراژدی، #عاشقانه
خلاصه:
گاهی هرچه می‌کنی نمی‌توانی از باتلاق پیش رویت فرار کنی؛ به تار و پود زندگی چنگ می‌اندازی که به عقب برگردی و مسیرت را به سمتی انتخاب کنی، که هیچ تله‌ی مرگی نداشته باشد؛ اما، نمی‌شود! باید از آن عبور کنی! یا خواهی مرد، یا دست یاری خواهد رسید. او مسیری را از نابلدی راه برگزید. تا خواست نفسی چاق کند، آن گودال عمیق سرشار از خشم و دردمندی او را به مسلخ با مرگ دعوت کرد؛ گودالی که با حضور نفسش مجبور به خلع سلاح و تسلیم خواهد شد.
آغاز: ۱۴۰۲/۲/۲
لینک:
[URL...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Kallinu]

میشه اسپم دادددد؟؟؟ح۵ح۵ح۵خ۵ح۵
اسم مویو دیه نیار این چه پارتی بود :‌((( گریه کردم لطفاً سریع‌تر پارت بذارید فوق‌العاده رمانتان بی‌نظیر است و تراژدی خوبی دارد طوری که داشتم می‌مردم ممنون.

 

[.REIHANEH.]

میشه اسپم دادددد؟؟؟ح۵ح۵ح۵خ۵ح۵
اسم مویو دیه نیار این چه پارتی بود :‌(((

اهنگ غمگین گذاشتم تا جایی که جون دارم غمگین بنویسم

گریه کردم

منم عزیزم منم

لطفاً سریع‌تر پارت بذارید فوق‌العاده رمانتان بی‌نظیر است و تراژدی خوبی دارد طوری که داشتم می‌مردم ممنون.

عشق مایی شما

 

[برهون]

سلام عزیز!
خسته نباشید میگم بابت نوشتن این رمان قشنگ که واقعا لایق رمان رتبه اول تراژدی هست.
توصیفات جامع از صحنه‌ها و به تصویر کشیدن درست احساسات مادرانه واقعا برام جذاب بود و چیزی بیشتر از همه من رو به خودش جذب کرد لحن روان و در عین حال تشبیهات جالب بود که در متن استفاده شده بود. امیدوارم که به همین روال رمان رو ادامه بدی و موفق باشی.

 

[.REIHANEH.]

سلام عزیز!
خسته نباشید میگم بابت نوشتن این رمان قشنگ که واقعا لایق رمان رتبه اول تراژدی هست.
توصیفات جامع از صحنه‌ها و به تصویر کشیدن درست احساسات مادرانه واقعا برام جذاب بود و چیزی بیشتر از همه من رو به خودش جذب کرد لحن روان و در عین حال تشبیهات جالب بود که در متن استفاده شده بود. امیدوارم که به همین روال رمان رو ادامه بدی و موفق باشی.

سلام مرسی بابت اینکه وقت گذاشتی و خوندی
مچکرم که با این نقد زیبات حالم و خوب کردی

 

[دردانه. ع.]

سلام
اومدم بگم واقعا این حد از بدبختی لازم بود؟
نمیشد یه کم ملایمتر با شخصیتهات برخورد کنی؟
البته که شوخی کردم
تبریک میگم بهت بابت نوشتن چنین داستان عالی و غمناکی
نمیتونم رفتار علی رو درک کنم زیاد از حد غیرمنطقیه و اینکه من هنوز منتظر برگشتن اون آدم توی اتوبوسم همش حس میکنم یه جایی دوباره باید برگرده
سمانه هم زیاد روی مخه
و تمام
بازم پر انرژی ادامه بده

 

[.REIHANEH.]

سلام

سلام به روی ماهت

اومدم بگم واقعا این حد از بدبختی لازم بود؟
نمیشد یه کم ملایمتر با شخصیتهات برخورد کنی؟

والا قلمِ ما فقط بلده غم بنویسه توی مسائل دیگه موفق نیست خیلی :)
به قول یه بزرگواری من ذاتا آدم شادی نیستم :)

البته که شوخی کردم
تبریک میگم بهت بابت نوشتن چنین داستان عالی و غمناکی

قربونت بشم عزیزکم

نمیتونم رفتار علی رو درک کنم زیاد از حد غیرمنطقیه

گاهی وقتا ادما‌ و شخصیتا خیلی کارا رو غیر منطقی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[AINAZ.R]

واقعا درک نمیکنم بعضیا چرا میرن یکیو میگیرن که ازش بچه داشته باشن بعد اون مادر و از بچه‌ش جدا میکنن
خب مرتیکه خر میمیری خیرت به یک زن برسه
وای وای چه قدر اینجور مردا رو اعصاب منن
آصف لعنتی بلده به یکی دیگه محبت کنه به اونی که بهش پناه آورده نه وااااای کصافت خر

 

[.REIHANEH.]

واقعا درک نمیکنم بعضیا چرا میرن یکیو میگیرن که ازش بچه داشته باشن بعد اون مادر و از بچه‌ش جدا میکنن
خب مرتیکه خر میمیری خیرت به یک زن برسه
وای وای چه قدر اینجور مردا رو اعصاب منن
آصف لعنتی بلده به یکی دیگه محبت کنه به اونی که بهش پناه آورده نه وااااای کصافت خر

نفسسسس عمییققق
آصف که قطعا یک عدد آدم عوضی

 

[AINAZ.R]

نفسسسس عمییققق
آصف که قطعا یک عدد آدم عوضی

والا به خدا چه قدر حرص خوردم دلم میخواد اینجور ادما رو بگیرم اول بشینم روش تا میخوره بزنمش بعد به بد ترین شکل ممکنه شکنجش کنم بعد تیکه تیکه‌ش کنم بندازم تو ملع عام درس عبرتی بدای بقیه بشه