متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار مبهم | نفس فروغیان کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

*nina_chan*

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
146
پسندها
776
امتیازها
5,063
  • نویسنده موضوع
  • #1
اینجا شعر هایی رو مینویسم که زیاد نیستن.
شاید دو بیت یا بیشتر باشن.
بیت هایی که هر کدوم یه چیز متفاوت رو میگن.
این شعر های کوچیک رو همینجوری و برای دل خودم نوشتم.
بعضی موقع ها واقعا آدم میخواد فقط و فقط چیزایی که تو وجودش هست رو بیرون بندازه و برای اون شعر نوشتن واقعا مورد خوبیه!
 

*nina_chan*

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
146
پسندها
776
امتیازها
5,063
  • نویسنده موضوع
  • #2
تا تباهی باز آید جان سپاریم
از دل او که خوش آید جان سپاریم
 

*nina_chan*

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
146
پسندها
776
امتیازها
5,063
  • نویسنده موضوع
  • #3
یک نفر راز پنهان مرا میداند
یک نفر تمام نهان های جهان را میداند
او کیست که دانای جهان است؟
او همهمه کیست که پنهان وزان است؟
 

*nina_chan*

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
146
پسندها
776
امتیازها
5,063
  • نویسنده موضوع
  • #4
یاد او که رود از قلب ها
ساکت شود همهمه ی ادم ها
 

*nina_chan*

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
146
پسندها
776
امتیازها
5,063
  • نویسنده موضوع
  • #5
لیلی ز رود نماند از مجنون چیزی
در قلبش بود زمزمه اسم لیلی
 

*nina_chan*

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
146
پسندها
776
امتیازها
5,063
  • نویسنده موضوع
  • #6
شهر در همهمه ی عشق تو پنهان شده
آن کیست که در قلب نهانم ز تو بیدار شده
 

*nina_chan*

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
146
پسندها
776
امتیازها
5,063
  • نویسنده موضوع
  • #7
میشود خواب نگاهت
میخورد آب حیاتت
میرود تا ته دریا
میگرید از برایت
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا