با من نموندی، نخوندی از چشای من اون همه عشقو
راحت گذاشتی رفتی بیرحم
بستی روی عشقم اون دوتا چشمو
این دم رفتن، روی حرفم حرف میاووردی و انگار واست مهم نبودم من کی بودم واسه تو
ساده نیست، آماده نیست قلبم واسه تنها شدن :)
مگه شوخیه؟ عاشق کنی، تنها بذاری منو با خودم
با خودم هی گفتم دوسم داره اون، خیلی زیاد
آدم از هر چی که میترسه، سرش میاد♡
قلب سیاهو رگای سنگی، روزای دردناکو شبای غمگین
نخواستی بمونی از اینجا رفتی
سیاهه سیاهه دنیای رنگی
من بودم وقتی که هیچکی دورت نبود
شب سرت داد زدم فردا چشات کبود
هر دومون یه دنده تقصیر من نبود پس چرا انقد زود داستانمون تموم داره میشه از هم جدا برا چی جادمون
وقتی که میرفتی داد نزدم بمون :)
تو هم رفتی ازم دور شدی، توی تاریکی دردات کور شدی...
نشد بت بگم، مونده تو دلم
میریزم زمين و زمانو به هم، یه بار دیگه بیای تو جلو چشم
نشد بت بگم بمون من میرم
نشد بت بگم بری میمیرم
نشد بت بگم خیلی چیزا رو، مجبورم بگم به این گیتارو در و دیوارو شبا بیدارو
شبا بیدارو
شبا بیدارو...
ولی دیدم تو هم مثل همه بدی :)
هنو یادتم با اینکه چشات عشق منو ندید مثل این الک*لای شبه حست؛ اما پرید منم لیوانا رو میرم بالا نصفه شبا تکی یادگاریات هنو کنارم هستن
تو رفتی در قلبمو رو همه بستم
بیبی برگرد
من که هستم میتونیم بسازیم همه چیو با هم از اول
بری من میمونم با یه عالمه شعر که نوشتم واسه کسی که نموند نرو دیره گلم داره میشه غروب
نرو سرده هوا، نرو مقصده دور
نرو من میمیرم برا دوتا چشات
ندی چشماتو به هر آدمی نشون
جانم به لب آمد عجب صبری تو داری من که مردم پیراهنم را پاره کن من بویی از یوسف نبردم امشب کلید خانه را، دیوانه را دستت سپردم جانم به لب آمد عجب صبری تو داری وقت دیدار کو شانهات؟ دیوانهات مانده میان بغض و رگبار چون آخرش عاشق سرش یک شانه میخواهد نه دیوار تو ماه پیشانی چرا در آسمانم نیستی وای تو ماه پیشانی بگو در آسمان کیستی وای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.