دنباله دار گفتگوی آزاد | شب‌نشینی عیدانه

[Seta~]

خب خب
عیده و شب بیداریاش
خستگیاش تبریکاش
امیدوارم که سال خوبیو شروع کرده باشید قشنگا")
اینجا میخوایم دورهم جمع شیم از سختی‌ها درس‌هایی که گرفتیم و خوشحالیامون حرف بزنیم و با خاک کردن تموم بدیا با خنده ازهمشون بگذریم")
بیایدو از بزرگ شدنمون برای هم تعریف کنیم و بار سنگین سال پیشو همینجا خالی کنیم♡
این تاپیک تا ۱۴ فروردین خاکیه برای خاک کردن دردامون تا بعد با جوونه زدن مایی...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[آبی پَرَست؛]

شاید چیزی که به عنوان یه درس از سالی که گذشت گرفتم، سخت نگرفتن بود. یعنی یه طورایی فهمیدم تو زندگی هرچقد بیشتر حساسیت بخرج بدی و نگران باشی، همه چیز همونقد سخت می‌شه و دقیقا همون نگرانیا برات پیش میان چون تو مدام زوم کردی روشون. و برعکس هرچقد دیدت بهتر باشه، سخت نگیری و کمتر نگران باشی دقیقا همه چیز همونی میشه که می‌خوای. وقتی می‌گم سخت نگیری، منظورم این نیست اهمیت ندی به هیچی و شل کنی به امون خدا...فقط یه سری وقتا ماها خیلی به چیزایی که ارزش ندارن بیش‌ از حد تو فکرمون بها می‌دیم و این آرامشو ازمون می‌گیره. و می‌خوام تو سال جدید کمتر اهمیت بدم به چیزایی که واقعا اهمیت ندارن.

 

[Seta~]

شاید چیزی که به عنوان یه درس از سالی که گذشت گرفتم، سخت نگرفتن بود. یعنی یه طورایی فهمیدم تو زندگی هرچقد بیشتر حساسیت بخرج بدی و نگران باشی، همه چیز همونقد سخت می‌شه و دقیقا همون نگرانیا برات پیش میان چون تو مدام زوم کردی روشون. و برعکس هرچقد دیدت بهتر باشه، سخت نگیری و کمتر نگران باشی دقیقا همه چیز همونی میشه که می‌خوای. وقتی می‌گم سخت نگیری، منظورم این نیست اهمیت ندی به هیچی و شل کنی به امون خدا...فقط یه سری وقتا ماها خیلی به چیزایی که ارزش ندارن بیش‌ از حد تو فکرمون بها می‌دیم و این آرامشو ازمون می‌گیره. و می‌خوام تو سال جدید کمتر اهمیت بدم به چیزایی که واقعا اهمیت ندارن.

موافقم واقعا بعضی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[آبی پَرَست؛]

موافقم واقعا بعضی وقتا با اهمیت دادنای زیاد ارامشمونو از خودمون میگیریم واقعا ولی اهمیت کمتر در عوض اهمیت بیشتر به چیزایی که دوس داری بهتر ازهرچیزه

جدا از آرامش، وقتی وقتتو برای فکر و تمرکز روی چیزای بی اهمیت می‌ذاری دیگه نمی‌تونی برای اون چیزی که واقعا نیازه روش فکر کنی و بهش اهمیت بدی وقت بذاری و روند زندگیم خراب میشه و حس می‌کنی کلا فرمون همه چیز از دستت ول شده و این جریانه که تورو هرجا می‌خواد با خودش می‌بره.

 

[Seta~]

جدا از آرامش، وقتی وقتتو برای فکر و تمرکز روی چیزای بی اهمیت می‌ذاری دیگه نمی‌تونی برای اون چیزی که واقعا نیازه روش فکر کنی و بهش اهمیت بدی وقت بذاری و روند زندگیم خراب میشه و حس می‌کنی کلا فرمون همه چیز از دستت ول شده و این جریانه که تورو هرجا می‌خواد با خودش می‌بره.

و از همه بیشتر وقتی زیاداهمیت بدی یچیز که اشتباه بشه حس ناکافی بودن میگیری

 

[آبی پَرَست؛]

و از همه بیشتر وقتی زیاداهمیت بدی یچیز که اشتباه بشه حس ناکافی بودن میگیری

اوهوم...و اونجا که این حس میاد دیگه وایمیسی ادامه نمی‌دی. انگار همه دارن میرن جلو و تو وایسادی و پاهات خشک شدن توی زمین و نمی‌تونی حرکت کنی. می‌خوایا ولی یه چیزی از عمق وجودت اجازه ریسک کردن تو زندگیو بهت نمی‌ده.

 

[Seta~]

همیشه همه روزا بد نبوده و ما روزای بدو بیشتر می‌بینیم ولی خب تو یکسال خیلی اتفاق میوفته خیلی چیزا یاد میگیریم")
من امسال یاد گرفتم حتی کسی که دوست داره هم میتونه دوست نداشته باشه یاد گرفتم برعکس یسریا کسایی هستن که همیشه کنارتن
وفهمیدم چقدر این -Atlas کوچولو قشنگ ترین آدمیه که وجود داره انقدری که هرچیزی باهاش برات میتونه بهترین باشه حتی گریه کردن
چقدر یه آدم میتونه متنای قشنگ خلق کنه و به معنای واقعی کلمه هنر باشه خواهرِ امینِ مدالخور
چقدر یه ادم میتونه با همه حال بخنده و خنده رو لب بقیه بیاره Raha~r
چقدر یه ادم میتونه کیوت و گوگولی باشه امینِ مدالخور

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

سالهایی که گذشت تجربه کردم واسه دوام آوردن وادامه دادن مسیرت نه به خوشحالی همین لحظه ای که حس میکنی دل ببند؛ نه به غمی که دلت رو فرا گرفته. چرا که دنیا اونقدر بازیهای عجیبی داره، شادی وخوشحالی تو رو حتی اگه کودکانه باشه با یک کلمه وجمله وحرکت نابود میکنند وتبدیل به یک بهت وتعجب چن دقیقه ای وبعد یک بغض و چرا؟ علت؟ وهم غمت رو باحتی، یک نگاه پر مهر کم میکنند و بطور باور نکردنی یک لبخند امید رو صورتت نقش میزنه.
وتجربه کردم که خاکستری بودن هنر میخاد که بتونی نگهش داری، چون رنگ خنثی، س و برچسب بی درد بودن و سرخوش بودن زیاد مهر زده میشه. چشیدم که گاهی باید سکوت کرد، چون اینقدر رنجیدی که هیچ کلمه ای نمیتونه توصیفش کنه، سکوت گاهی یک انتظاره وگاهی اعتراض
تجربه کردم وآموختم که در...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Raha~]

۱۴۰۲ سال وحشتناک خوب و درعین حال بدی برای من بود.
خوب برای اینکه با آدم‌های ارزشمندی آشنا شدم و آدم‌های ارزشمندی رو کماکان درکنار خودم حفظ کردم که بهم حس ارزشمند بودن دادن و کنارشون خندیدم، گریه کردم و بهترین تایم‌های روزم رو سپری کردم... .
و بد برای اینکه خب... زندگی بالا و پایین‌های خودشو داره قرار نیست همه‌چیز همیشه عالی باشه؛
ولی بهترین اتفاقی که می‌تونه برای یک‌نفر بیفته که کسایی رو داشته باشه که فقط با بودن در کنارش، تحمل همه‌چیز رو آسون‌تر کنن...
و من واقعا ازشون ممنونم.

خب بسه دیگه خیلی احساسی حرف زدم♡♡♡

 

[Kalŏn]

سالی که گذشت رو شاید این‌طوری بخوام تقسیم کنم. ۷۰ درصد سختی و ناراحتی، ۲۰ درصد بی‌تفاوتی و باقی‌مونده‌ش هم به شادی. سخت گذشت؛ اما نهایتا رها کردن رو یادم داد. اینکه غم موندنی نیست. ممکنه شاد بودن و یا ذوق از دست رفته‌ت برنگرده؛ اما همیشه هم غمگین نمی‌مونی. یاد گرفتم چیزی که آزارم رو میده رها کنم، خودمو با وجود کسی آزار ندم چون گاهی آدم خودش برای رنج خودش بسه. حضور اضافه نمی‌خواد. رها کردن خوبه به خصوص جایی که یاد می‌گیری کمتر فکر کنی. به عنوان به اورثینکر فکر می‌کنم یه رفتار خوب بود که یاد گرفتم و مطمئنم که امسال قوی‌ترش می‌کنم. برای آرامش خودم.