Cancer کنسر | Cancer

[Kalŏn]

کنسر خیلی آدمِ "باهم دیگه فرار کنیم و هم‌خونه بشیم." هست.

 

[Kalŏn]

هر ساین نمیتونه چی رو بپذیره؟
کنسر: از دست دادن. اونها راحت بهت راه نمیدن. اما اگه راه دادن، لطفا بز نباش و بمون. اونا همین الانش هم به اندازه ی کافی توی گذشته شون آدمای تاکسیک دارن که حتی نمیتون ازشون دل بکنن. با تشکر. کمپین نه به بز.

 

[Kalŏn]

کنسر کراش های فیک و تخیلی.

 

[Kalŏn]

خیلی حرفه یه کنسر درداشو بهت بگه.

 

[Kalŏn]

هر ساین وقتی مشکل بزرگی داره؟
کنسر: گریه میکنه. ولی مسلما تو قرار نیست گریه هاشو ببینی. فقط بشین ببین اون چجوری از پس همه چی برمیاد.

 

[Kalŏn]

کنسر: چون آدم حساسی ام دلیل نمیشه مهربونم باشم. وسط گریه کردنم میتونم بزنم در کونت و لهت کنم.

 

[Kalŏn]

تفنگ به سمت کنسر اشاره گرفته شده*
افکار کنسر: یعنی آخرین لحظات زندگیمه؟ مطمئناً نه! اما بعد فرار کردنم می‌تونم ازش یه رمان جنایی خفن بنویسم و پولدار بشم.

 

[Kalŏn]

کنسر: من به حرف ها و درد و دل های غریبه تو کوچه هم میتونم گوش بدم، به این معنا نیست که دوستم حساب میشی.

 

[Kalŏn]

کنسر؟

-«نه من از دست تو عصبانی نیستم، فقط ناامید شدم.»
-قبل از این که تو ولش کنی، اون تو رو ول میکنه.
-حسودیش نمیشه فقط حالش از چیپ بودنت بهم میخوره.

 

[Kalŏn]

کنسر از اون دانش آموز هاست که می‌خونه اما به مرحله "نمت." برسه دیگه می‌بوسه می‌ذاره کنار.