- تاریخ ثبتنام
- 10/3/24
- ارسالیها
- 126
- پسندها
- 469
- امتیازها
- 2,803
- مدالها
- 5
سطح
5
- نویسنده موضوع
- #31
<<بخش هفتم>>
یک بافت قهوهای برمیدارم و روی همان لباسها میپوشم. باید از خانه بیرون بروم؛ حالا چرا؟ چون افسوس خوردن و گریستن برای اتفاقاتی که در گذشته افتاده است، فقط باعث میشود دوباره دنبال هدف نروی. گرچه یک دیوانهی بهتمام معنا بهحساب میآیم اما درسهایی که برای روانشناسی و تراپیستی خواندهام اینهارا میگویند! بههرحال. از پلهها پایین میروم و بدون بستن دروازهها، بهسمت خیابان شلوغ قدم برمیدارم. آفتاب صبحگاهی به پس کلهام میتابد. بههرحال، افسوس خوردن درمورد گذشته، مثلا: ایکاش بهخاطر فلانی فلانی را ول نمیکردم، به حرف پدرم گوش میکردم، سر یک نفر فریاد نمیکشیدم، ایکاش دنبال شغلی میرفتم که معروفم میکرد، کاش از صدایم در گروههای خوانندگی استفاده میکردم و. و. و... . همهی...
یک بافت قهوهای برمیدارم و روی همان لباسها میپوشم. باید از خانه بیرون بروم؛ حالا چرا؟ چون افسوس خوردن و گریستن برای اتفاقاتی که در گذشته افتاده است، فقط باعث میشود دوباره دنبال هدف نروی. گرچه یک دیوانهی بهتمام معنا بهحساب میآیم اما درسهایی که برای روانشناسی و تراپیستی خواندهام اینهارا میگویند! بههرحال. از پلهها پایین میروم و بدون بستن دروازهها، بهسمت خیابان شلوغ قدم برمیدارم. آفتاب صبحگاهی به پس کلهام میتابد. بههرحال، افسوس خوردن درمورد گذشته، مثلا: ایکاش بهخاطر فلانی فلانی را ول نمیکردم، به حرف پدرم گوش میکردم، سر یک نفر فریاد نمیکشیدم، ایکاش دنبال شغلی میرفتم که معروفم میکرد، کاش از صدایم در گروههای خوانندگی استفاده میکردم و. و. و... . همهی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.