نقد همراه نقد همراه رمان شکار زاویر | Kuroyami / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع MAEIN
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها بازدیدها 424
  • کاربران تگ شده هیچ

MAEIN

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
14
 
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
2,536
پسندها
5,636
امتیازها
30,973
مدال‌ها
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg


با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»

رمان «شکار زاویر» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
تاریخ ثبت‌نام
11/7/20
ارسالی‌ها
1,565
پسندها
14,961
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
19
  • #2
نقد همراه رمان شکار زاویر
نویسنده: @Kuroyami


#3
مقدمه:
جامعه‌ای که فاسده باید ریشه‌کن بشه، چون نه مردمش به درد می‌خورن نه دولت‌مرداش. فساد تو رگ و ریشه‌ی همشون فرو رفته؛ درست عین رگبرگ‌های ریز یه گیاه. این جامعه نه ارزش اصلاح داره و نه فداکاری. صرفاً باید از ریشه بسوزونیش تا بقیه گیاه‌ها رو هم فاسد نکنه. مگه نه الایجه گیفورد؟!

(اولین نکته این است که بهتر است با گذاشتن علامت - قبل از دیالوگ مقدمه، این را نشان دهید که این مقدمه، در اصل دیالوگی از رمان است.)
×فصل اول×

هوا گرفته بود و بوی دود و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Hana.BanU ☯

نویسنده افتخاری
سطح
19
 
تاریخ ثبت‌نام
30/11/20
ارسالی‌ها
1,208
پسندها
8,944
امتیازها
27,703
مدال‌ها
29
سن
26
  • #3
11
ساحره کمی لبه‌ی کلاه جادوگری‌اش را بالا داد:
- از دیدارتون خوشوقتم آقایون. من تابیتا دیویس استاد نجوم و پیشگویی سال اولم؛ البته الآن مسئول ثبت‌نام شما هستم. (حتّی توی رمان‌هایی با ژانر فانتزی استاد نمی‌تونه مسئول ثبت نام باشه.)
رویش را از دو نوجوان بازگرداند و با دست اشاره کرد تا او را دنبال کنند. الایجه پله‌های باقی‌مانده را کمک زاویر کرد تا گیر نکند. از میان دو لنگه‌ی دروازه در (رد) شدند. دو گولم آهنی به حالت خبردار در کنار دروازه ایستاده بودند. چهره‌های بی‌حالتشان عاری از هشیاری بود (چه شکلی بودند؟ خواب آلود بودند؟ چشماشون بسته بود؟)؛ اما زاویر می‌دانست که تنها کافیست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hana.BanU ☯

روناهی

مدیر بازنشسته
سطح
33
 
تاریخ ثبت‌نام
27/7/18
ارسالی‌ها
1,421
پسندها
26,288
امتیازها
47,103
مدال‌ها
56
سن
22
  • #4

#21
هم‌خوابگاهی‌های ناپیدایش[ ناپیدا بیشتر در این معنیه که قبلا اون‌ها رو دیده. میتونه با واژه نامرئی جایگزین بشه.] حق داشتند که قصد قتل[قصد جان زاویر را بکنند./ نقشه قتل او را در سرپرورانند.] زاویر را بکنند. زاویر در اتاقی سلطنتی[ این سلطنتی بودن در دنیای زاویر به چه معنیه؟ در یک رمان فانتزی از وصف دنیای که خلق شده دریغ نکنید. معیار سلطنتی بودن وسایل هست؟ ارتفاع اتاق در برجه؟یا به فرد ساکن در اتاق برمیگرده؟ دنیایی که خلق شده رو کامل نشون بدید و بیشتر بنویسید. مثال: به خاطر حضور زاویر حالا اینجا به یک اتاق سلطنتی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : روناهی
عقب
بالا