- ارسالیها
- 342
- پسندها
- 1,029
- امتیازها
- 6,833
- مدالها
- 9
- نویسنده موضوع
- #11
برگشتم سرکارم و مشغول کار شدم توی دفترم.
ستاره
زنگ زدم به نفس.
جواب داد:
- سلام خوبی ستاره جان؟
- سلام من خوبم تو خوبی؟
- آره خوبم جانم! کاری داشتی؟
- وقت داری باهم بریم کتابخونه؟
- آره دارم.
- کی وقت داری؟
- فردا کلاس نداریم! فردا بریم؟
- اوم، باشه.
- خوبه با آقا یوسفت نمیری جایی؟
- آقا یوسفو چجوری ببرم کتابخونه؟
- شوخی کردم یه تایم مشخص بگو میریم.
- باشه ساعت نه توی چهارراهی که همیشه تو اون جا پیاده میشی باشیم.
- فرشته هم میاد؟
- تو بهش زنگ میزنی یا من بزنم؟
- تو بزن!
- اوکی.
- کاری نداری؟ من باید برم!
- باشه برو فعلا.
- بای!
گوشی رو قطع کردم و به فرشته زنگ زدم.
- الو سلام فرشته خوبی؟
- سلام ممنون تو خوبی؟
- منم خوبم فردا تایمت آزاده؟
- چطور؟
- هیچ چی می خواستم بریم کتابخونه.
- احتمال...
ستاره
زنگ زدم به نفس.
جواب داد:
- سلام خوبی ستاره جان؟
- سلام من خوبم تو خوبی؟
- آره خوبم جانم! کاری داشتی؟
- وقت داری باهم بریم کتابخونه؟
- آره دارم.
- کی وقت داری؟
- فردا کلاس نداریم! فردا بریم؟
- اوم، باشه.
- خوبه با آقا یوسفت نمیری جایی؟
- آقا یوسفو چجوری ببرم کتابخونه؟
- شوخی کردم یه تایم مشخص بگو میریم.
- باشه ساعت نه توی چهارراهی که همیشه تو اون جا پیاده میشی باشیم.
- فرشته هم میاد؟
- تو بهش زنگ میزنی یا من بزنم؟
- تو بزن!
- اوکی.
- کاری نداری؟ من باید برم!
- باشه برو فعلا.
- بای!
گوشی رو قطع کردم و به فرشته زنگ زدم.
- الو سلام فرشته خوبی؟
- سلام ممنون تو خوبی؟
- منم خوبم فردا تایمت آزاده؟
- چطور؟
- هیچ چی می خواستم بریم کتابخونه.
- احتمال...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش