شعرکده ❄وصف حالتون به زبان شعر❄

[Amin..]

يه شب مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو مي بره
كوچه به كوچه
باغ انگوري
باغ آلوچه
دره به دره
صحرا به صحرا
اونجا كه شبا
پشت بيشه ها
يه پري مياد
ترسون و لرزون
پاشو مي ذاره
تو آب چشمه
شونه مي كنه
موي پريشون


يه شب مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو مي بره
ته اون دره
اونجا كه شبا
يكه و تنها
تكدرخت بيد
شاد و پر اميد
مي كنه به ناز
دستشو دراز
كه يه ستاره
بچيكه مث
يه چيكه بارون
به جاي ميوه ش
نوك يه شاخه ش
بشه آويزون


يه شب مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو مي بره
از توي زندون
مث شب پره
با خودش بيرون
مي بره اونجا
كه شب سيا
تا دم سحر
شهيداي شهر
با فانوس خون
جار مي كشن
تو خيابونا
سر ميدونا:

- عمو يادگار
مرد كينه دار
مستي يا هوشيار؟
خوابي يا بيدار؟


مستيم و هوشيار
شهيداي شهر
خوابيم و بيدار
شهيداي شهر
آخرش يه شب
ماه...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[MehrDãd.K]

چه حرف ها که در دلم ناگفته می ماند
خوشا به حال شما که شاعری بلدید ​

 

[B_fekr]

 

[OnlyAtNight]

دست بردم که کشم تیر غمش را از دل
تیر دیگر زد و بر دوخت دل و دست به هم

 

[Mehran Ahmadi]

شب به پایان می رسد روزیکه خورشیدم بیاد..

 

[Mr.Different]

گاهی، تغییری به دلم راه ندارد
چشم های جوانی ام خواب ندارد
نباید که جلویشان ایستادگی کنم
گرچه این کار برای من، کاری ندارد.

 

[Amin..]

یه شب مهتاب به قول شاعر ماه هم میاد
دستمو میگیره منو میبره کوچه به کوچه
باغ انگوری باغ الوچه

 

[Sama_Shams]

بیستون بر سر راه است مباد از شیرین
خبری گفته و غمگین دل فرهاد کنی

 

[sara.gh]

غلط است این که گویند به دل رهست دل را
دل من ز غصه خون شد، دل تو خبر ندارد

 

[.:|Reihane|:.]

اگر دیدی جوانی در یک رمانست
بدان دینی دارد و هیچی نخواندست:(