نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دفتر آزادنویسی دفتر آزادنویسی سایه‌ی نمناک | نیکو کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Mers~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 24
  • بازدیدها 886
  • کاربران تگ شده هیچ

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
229
پسندها
2,058
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
  • #21
ملامت بار نگاهم میکرد
چشمان درون آیینه فریاد میکشید
همچو گذشته سکوت پیشه کردم
گاه عواطفی از جنس اتمام هرچیزی مرا می بلعد
به تازگی متوجه شدم من در مقابل هر رویدادی سر خم کرده‌ام
چه درونی و چه بیرونی
دیری نپایید که آیینه ی بی هویت راست‌پیشه شکست
تکه هایش بر جسم و روحم نشست
که را میخواستم فریب بدهم؟
تصویر شکست و نابود شد
اما من چه؟
دلیل تصویر چه؟
پس به پایان رسانیدم حتی دلیل تصویر را
لاله های سرخ فام بنشسته بر پوست برف‌منظر
این آخرین انعکاس تکه های آیینه از دلیل تصویر خواهد بود​
 
آخرین ویرایش
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
229
پسندها
2,058
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
  • #22
کشیده ای کنج دل های سنگی
فرازی از کتابی نادم
شب های مس*تی به زشتی امید
و اما...
کار دل بود انگار
که من بیشتر از دیروز هویدا می‌گشتم
ویولون نوازی که با گیسوی یار آهنگ انتقام مینوازد
دنیا دگر زیبا که نه اصلا دنیا نیست
همه خویشتن را عاشق می پندارند و مع*شوق را می کشند
عدالت دست بسته و جرم حکومت می‌کند
روزگار دیگر کاری با این شهر ندارد
چون خود ما هستیم برای ضربه زدن...​
 
آخرین ویرایش
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
229
پسندها
2,058
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
  • #23
تاریک‌تر از قبل، بر شانه‌های غم
خاک سرد یک طمع، بر چوبه‌ی دار بی‌منت
آزادی رخشی بی‌قدرت، بر کرانه‌های دشت‌های هوس
ناله‌های سگی اسود، بر قبرهای پوشالی شب
و آری
این است همان دنیایی که می‌پرستد حرص را از بهر غنیمت
و نداند که چه شد و چه شود، بعد از تله خاکی که خواهد ریخت بر روی سر
و من باز در این داستان، راوی‌ام
منفورتر و مرموزتر و منحوس‌تر از بهر گفتن حق شرّ​
 
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
229
پسندها
2,058
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
  • #24
که گفته درد من تویی که بیایی و مرهم بشوی
که گفته اشک من تویی که بیایی و شانه بشوی
که گفته غم من تویی که بیایی و آغوش بشوی
که گفته زخم من تویی که بیایی و درمان بشوی
تو هیچ نیستی و من از این هیچ بودن به رنج آمده‌ام
تو نه تویی و نه من و من از این ما نبودن به رنج آمده‌ام
تو تن نیستی و من روحم و از این بی کالبد بودن به رنج آمده‌ام
آری
من از نیمه بودن خویش به رنج آمده‌ام
 
آخرین ویرایش
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
229
پسندها
2,058
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
  • #25
وای بر این ایمان ما
ایمان به زخم و نور
ایمان به مرگ و طرد
ایمان به دنیا و امید
ایمان به خورشید و ماه و زمین
ایمان به زمان و دار
و ایمان به حق و باطل
امان از ایمان
که روزی انسان ساختش از برای بشریت و ایمان بشریت را کشت
 
امضا : HOOYAR
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] tavan

موضوعات مشابه

عقب
بالا