متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متن آهنگ متن آهنگ پیر مغان | علیرضا عصار

  • نویسنده موضوع delnia
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 62
  • کاربران تگ شده هیچ

delnia

هنرمند انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
2,314
پسندها
4,992
امتیازها
28,973
مدال‌ها
51
  • نویسنده موضوع
  • #1
عجب شوخی بی جایی عجب هشدار بی گاهی
که با این زورق بشکسته و دریای مشکل ها
جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها
پس از عمری که گشتم عاقبت آگه ز راه و رسم منزل ها
کنون باید روم جایی که خون افتاده در دلها
بگویید عاشقان ای رستگان از خیل عاقل ها
الا یا ایها الساقی ادرکاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
به بوی نافه ای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل ها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها
همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا