متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متفرقه عکس نوشت

  • نویسنده موضوع بهار قربانی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 7
  • بازدیدها 1,591
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,838
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
30
  • نویسنده موضوع
  • #1
اینجا انجمنی است با هدف تقویت نویسندگی.
اینکه هر تالار، رنگ و بوی نویسندگی داشته باشد جزو ضرورت هاست.
عکس ها، طرح ها و نقاشی ها همیشه گواهی احساسات مخفی اند که در وجود خالق اثر مخفی شده.
بعضی عکس ها حرف هایی دارند که بیننده با نگاه اول نمی‌بیند.
در این تاپیک، قصد داریم عکس هایی که خودمان گرفتیم؛ همراه با حسی که داشتیم به اشتراک بگذاریم. این حس میتواند یک داستان کوتاه باشد یا یک متن ادبی.
میخواهیم تمرین نویسندگی بکنیم.
یک:خالق عکس خودتان باشید.
دو: نویسنده متن خودتان باشید.
سه: برای نشان دادن استعدادتان از هیچ تلاشی فرو گذار نباشید.
چهار: اسپم ننویسید و نگذارید.
 

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,838
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
30
  • نویسنده موضوع
  • #2
photo_2017-04-12_00-20-03.jpg
خسته ازخاطرات سالیان مدید در به روی همه بسته، تنهامگر سر انگشت سبزهء بهاری میل به دوباره گشودن را در او زنده کند.
 

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,838
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
30
  • نویسنده موضوع
  • #3
photo_2017-04-12_00-21-39.jpg
تو گنجینهء خاطراتم بودی. زیر بال و پرت بازی کردیم و به دستت تاب بستیم و هر سال شاخه هایت را یک به یک بریدیم.
محبت کردی و شاخه هایت را بریدیم.
خواستی بزرگ شوی، شاخه هایت را بریدیم.
پیر شده بودی. خسته بودی.
گلابی عزیز، امسال کنارمان نیستی و غیر از من کسی به سوگت ننشست.
 

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,838
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
30
  • نویسنده موضوع
  • #4
photo_2017-04-12_00-19-56.jpg
باغ ملی فریمان.
چه چیزهایی که به چشم ندیدی باغ ملی!
شنیدم یه سری از درخت هات رو روس ها بریدن.
مجسمه های جالبی داشتی که حالا نیستن!
آب نمایی تو ورودی غربیت داشتی که حالا فرشته نداره.
یه بار دو تا از سپیدارهات رو ناگهانی انداختی وسط خیابون و سیم های برق رو کندی.
دیوارهایی داشتی که فضای بین درخت ها رو ناامن میکرد و الان تخریب شده.
چندبار خونه وسطت رو عوض کردن؟ یه بار بستنی فروشی، یه بار رستوران، یه بار هتل، یه بار نهضت و . . .
ولی این عکسی که من ازت گرفتم . . .
تو این عکس میشه باغ ملی قدیمی رو دید.
با زمین خاکی و سبزه و اون در قدیمی یه ذره دیوار و . . .
 

Wheat

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
2,195
پسندها
10,288
امتیازها
39,473
مدال‌ها
23
  • #5
IMG_20170726_174210.jpg

تخم کوچکی بودی که باران کم کم بر تو بارید و خورشید نور و گرمایش را به تو هدیه داد تا رشد کنی و تکه ای از پازل زیبای جهان را کامل کنی.
و حالا بعد از سالیان از آن تخم کوچک در دل خاک گل هایی زیبا روییده که نماد امید است.

 

kimia_Rh

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
94
پسندها
2,249
امتیازها
13,713
مدال‌ها
8
  • #6
quote_1522190102868.png۲۰۱۸۰۴۰۶_۱۷۵۷۴۶.jpgدل من همچو ساحلی ارام بود
وجودت در دلم طوفان به پاکرد..
و رفتنت امواج پر تلاطم را همچو سیلی برمن فرود اورد
 
امضا : kimia_Rh

kimia_Rh

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
94
پسندها
2,249
امتیازها
13,713
مدال‌ها
8
  • #7
۲۰۱۸۰۳۲۴_۱۴۲۶۱۳.jpgدراین اشفته بازار نامردی
دل من تنها با حس وجود شکوفه میزند..!
 
امضا : kimia_Rh

kimia_Rh

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
94
پسندها
2,249
امتیازها
13,713
مدال‌ها
8
  • #8
۲۰۱۸۰۳۲۴_۱۴۱۹۴۷.jpgبخند..!
همچو لبخند لبانی بریده..
برای شادی دلی فقط بخند..
حتی اگر جوکر دنیای تنهایی هایت شوی..
 
امضا : kimia_Rh
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
42
بازدیدها
2,172
  • قفل شده
متفرقه جوجو نوشت
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
191
پاسخ‌ها
43
بازدیدها
1,530

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا