متفرقه عکس از من، دلنوشته با شما

  • نویسنده موضوع مهدیه احمدی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 42
  • بازدیدها 1,954
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

دیکتاتورs.yavarnia

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
12/1/19
ارسالی‌ها
685
پسندها
8,119
امتیازها
25,273
مدال‌ها
20
سن
20
سطح
15
 
  • #11
باید در تاریکی جاده ها نشست تا بدانی ترسناکی زندگی چجوریست
شب را با صدای گرگ ها گذراندن مانند ناله از زندگی و ترس و دلهوریست که در توست
در خط کشی های جاده دنبال راه نباش...دنبال هدفت باش
قلبت را در آغوش بگیر و بنشین در طلاتم جاده تا کسی بیاید وبدانی بعضی اوقات برای زندگی به یاری دیگران نیاز مندی
 
امضا : دیکتاتورs.yavarnia

دیکتاتورs.yavarnia

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
12/1/19
ارسالی‌ها
685
پسندها
8,119
امتیازها
25,273
مدال‌ها
20
سن
20
سطح
15
 
  • #12
غروب دل انگیز خورشید عشق مرا یاد رفتنت می اندازد نه یاد خاطرات بینمان را...به جای خالیت نگاه میکنم و صورت نقش بسته ات در آفتاب برایم زنده می شود...خورشید که غروب کرد می فهمم تو تاریکی در اوج روشنی قلبم بودی...یه اشتباه برای غروب احساسم...تو باعث افتادنم از تاب احساستم شدی ای غریبه...
 

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
23/6/18
ارسالی‌ها
2,701
پسندها
50,561
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
84525
دلنوشته با این تصویر زیبا






آرزوهایم را همراه قاصدک به دست باد سپردم.
آرزوهایی که هیچ گاه به آنها نرسیدم و می دانم دیگر نمیرسم. قاصدک میلرد آن را اما گاهی می شود که با دیدن قاصدکی دیگر یادشلن بیفتم و لذت گذشته برایم چون للخند آشکار شود
 
امضا : مهدیه احمدی

Atousa

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/12/18
ارسالی‌ها
1,162
پسندها
7,042
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
سطح
12
 
  • #14
گاهی اوقات اتفاقایی توی زندگی میوفته که بهش میگن حکمت دربرابرحکمتم میگن صبر اماچقدرزجراوره صبراین حکمت
 
امضا : Atousa

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #15
منتظر ماشینی هستم که با سرعت بیاد
اگه تو، تو باشی وایستی و باهم بریم
و اگه نباشی...
 
امضا : Apotemnophilia

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • #16
معشوقه ام امروز قاصدکی دیدم ، تمام حرفهای من را در گوشش گفتم و به امید رسیدن به تو به او دمیدم ولی همه اش خُرد شد و نابود شد حتی قاصدک هم حاضر نشد احوال مرا برایت بیاورد.
 
امضا : Niloo.j

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
23/6/18
ارسالی‌ها
2,701
پسندها
50,561
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
بچه ها به نوبت عکس بزارید البته اینجا نشه عکس فقط هر عکسی میزارید حداقل باید پنج دلتوشته داشته باشه اونوقت عکس بعدی اگه ببینم دوتا عکس پشت سرهم اومده یکیشو پاک میکنم
 
امضا : مهدیه احمدی

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
23/6/18
ارسالی‌ها
2,701
پسندها
50,561
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
عکس-عاشقانه-دونفره.jpg
دلنوشته با این عکس زیبا....
دوستان بعد از هر پنج دلنوشته می‌تونید عکس بذارید تا براش دلنوشته بنویسیم.

دلنوشته اول خودم...
آه... گرمای دستانت، گرمای آغوشت مرا اسیر محبتت کرده و جدایی از تو را برایم سخت می‌کند. حال چه کنم که عقربه‌ها درحال دویدن هستند تا ما را از هم جدا کنند.
 
امضا : مهدیه احمدی

پریشان

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/6/19
ارسالی‌ها
1,027
پسندها
6,612
امتیازها
23,673
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #19
بیاین برای عکسی گذاشتم یه دلنوشته براش بنویسین

دلنوشته خودم :
انتظارم دیگه برام معنی نداره منم منتظرم راهی که رفتیو بیام میخوام ببینم میتونم مثل تو دل به کاری بدم که کردی راهی که انتخاب کردی فکر میخواد دل میخواد جرات میخواد نمیدونم میتونم یانه واقعا فکرشم تنمو میلرزونه اما میشینم وسط خیابان و چشمامو میندم تا شاید با چشمای بسته بتونم به استقبال مرگ برممشاهده فایل‌پیوست 14862
در جاده‌ای غمگین و سرشکسته نشسته‌ام. سرم پایین و قلبم شکسته!
شکسته از آدم‌هایی که مانند کناره‌های جاده تغییر می‌کنند!
هر کجا یک شکل‌اند! و من مانند آسفالت جاده یک شکل و یک رنگ!.
 
امضا : پریشان

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • #20
مشاهده فایل‌پیوست 222938
دلنوشته با این عکس زیبا....
دوستان بعد از هر پنج دلنوشته می‌تونید عکس بذارید تا براش دلنوشته بنویسیم.

دلنوشته اول خودم...
آه... گرمای دستانت، گرمای آغوشت مرا اسیر محبتت کرده و جدایی از تو را برایم سخت می‌کند. حال چه کنم که عقربه‌ها درحال دویدن هستند تا ما را از هم جدا کنند.
حبس ام کن در آغوشت.
حبس ام کن محکم تر حبس ام کن.
بگذار کمترین فضا را روی این زمین خاکی اشغال کنیم.
بگذار هوای بیشتری برای بقیه بماند.
تو باشی من نفسی دیگر نمیخواهم.
حبس ام کن.

بخشی از قرنطینه
 
امضا : Niloo.j
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
7
بازدیدها
1,533
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
128
پاسخ‌ها
19
بازدیدها
598
پاسخ‌ها
99
بازدیدها
36,487

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا