- ارسالیها
- 597
- پسندها
- 4,525
- امتیازها
- 21,973
- مدالها
- 15
مشاهده فایلپیوست 222938
دلنوشته با این عکس زیبا....
باد سردی میوزد، حلقه ی آغوشت را به دورم تنگ تر میکنی که با گرمای وجودت طب میکنم.
لبخندی میزنم، نگاه از انگشتر تک نگین در دستم میگیرم و به تو خیره میشوم.
دست های گرم شده ام را بلند میکنم و نزدیک صورتت نگه میدارم.
نزدیک تر می آورم تا صورت را لمس کنم، اما ناگهان لبخندم خشک می شود و رو از جای خالی ات میگیرم.
لحاف را بیشتر به دور خود می پیچم و قطره های اشک که بر روی دست های سردم می نشینند کمی آنها را گرم میکنند.
بازهم دست های از سرما قرمز شده ام چیزی را به یادم می آورند، چیزی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.