متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مطالب جالب مطالب جالب | اشعار زیبا

  • نویسنده موضوع Vana~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 174
  • بازدیدها 1,707
  • کاربران تگ شده هیچ

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,861
پسندها
49,589
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • مدیر
  • #91
نه ذوقِ بودن و نه رویِ بازگردیدن
چو خنده بر لبِ ماتم‌رسیده حیرانم

- صائب تبریزی
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,861
پسندها
49,589
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • مدیر
  • #92
خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند
دیوانه کجا خسبد دیوانه چه شب داند

- مولانا
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,861
پسندها
49,589
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • مدیر
  • #93
تو تنها می‌توانی آخرین درمان من باشی
و بی‌شک دیگران بیهوده می‌جویند تسکینم

- محمدعلی بهمنی
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,861
پسندها
49,589
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • مدیر
  • #94
بیخودم کن که از آن حالتم آزادی‌هاست
بنده‌ی آن نفرم کز خود خود آزادند...

- مولانا
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,861
پسندها
49,589
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • مدیر
  • #95
روزی گفتی شبی کنم دلشادت
وز بند غمان خود کنم آزادت
دیدی که از آن روز چه شب‌‌ها بگذشت
وز گفتهٔ خود هیچ نیامد یادت؟

- سعدی
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,861
پسندها
49,589
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • مدیر
  • #96
ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم
داوری نیست که از وی بستاند دادم

- سعدی
 
امضا : Amin~

Amin~

پرسنل مدیریت
مدیر تالار اخبار
سطح
52
 
ارسالی‌ها
13,861
پسندها
49,589
امتیازها
96,908
مدال‌ها
161
  • مدیر
  • #97
دلم برای تو تنگ شده است
اما نمی‌دانم چکار کنم
مثل پرنده‌ای لالم
که می‌خواهد
آواز بخواند و نمی‌تواند
نیمی آتشم،
نیمی باران.
اما بارانم،
آتشم را خاموش نمی‌کند...

- رسول یونان
 
امضا : Amin~

لیلا؛

پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,427
پسندها
4,038
امتیازها
20,173
مدال‌ها
15
سن
22
  • مدیر
  • #98
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا با هر که بد کردی ولی با ما چرا

سینه را بر غم نشاندی و فکندی بحر خون
رفتی و گفتی که می آیم دگر فردا چرا
 
امضا : لیلا؛

لیلا؛

پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,427
پسندها
4,038
امتیازها
20,173
مدال‌ها
15
سن
22
  • مدیر
  • #99
غمگینم
خودم را بغل گرفته‌ ام
و شانه‌ هایم
چون گهواره کودکی گریان
تکان تکان می‌ خورد

غمگینم
و می‌ دانم هیچ پرنده‌ ای
روی شاخه‌ های لرزان یک درخت
لانه نخواهد ساخت
 
امضا : لیلا؛

Vana~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
40
 
ارسالی‌ها
13,014
پسندها
33,517
امتیازها
96,874
مدال‌ها
69
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #100
آنقدر مدام خوابت را دیده‌ام
آنقدر راه رفته‌ام
آنقدر سخن گفته‌ام
آنقدر عشق ورزیده‌ام به سایه‌ات
که دیگر از تو هیچ چیز برایم نمانده است
فقط این برایم مانده
که سایه‌ای باشم میان سایه‌ها
که صدبار سایه‌تر باشم از سایه
سایه‌ای که می‌آید
و باز می‌آید
به زندگی آفتابی‌ات

- روبر دسنوس | شـــعر
 
امضا : Vana~

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا