پرونده پرونده | ایلین ورنوس

  • نویسنده موضوع Amin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 32
  • کاربران تگ شده هیچ

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,077
پسندها
47,171
امتیازها
96,906
مدال‌ها
149
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
. اولین قاتل سریالی زن آمریکا.

"ایلین قبل از مرگش گفته : من حتما در روز استقلال برمیگردم.



 
امضا : Amin

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,077
پسندها
47,171
امتیازها
96,906
مدال‌ها
149
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
ایلین ورنوس توی 29 فوریه سال 1956 در میشیگن بدنیا اومد
مامان ایلین وقتی 14 سالش بود با بابای ایلین که 16سالش بود از خونه فرار و بعد ازدواج کردن
بعد از یک سال برادر بزرگ ایلین یعنی کیت بدنیا اومد و یک سال بعد ایلین بدنیا اومد.
وقتی ایلین بدنیا اومد پدر و مادرش ازهم طلاق میگیرن و بابای ایلین سیزوفرنیا داشته و بخاطر دست درازی به کودکان توی زندان بوده و در سال 1969 توی زندان خودکشی میکنه، بعضی از منابع میگن که بابای‌ ایلین به قتل رسیده و یه سری دیگه‌هم میگن که توی سلولش خودشو دار زده.
وقتی که ایلین چهار و برادرش پنج سالش میشه مامانش به این نتیجه میرسه که دیگه نمیتونه از بچه‌ها مراقبت کنه برای همین بچه‌هارو میفرسته پیش پدرومادر خودش که یک زن و مردی به اسم‌های لاری و بریتا بودن،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,077
پسندها
47,171
امتیازها
96,906
مدال‌ها
149
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #3
وقتی که ایلین 6سالش میشه برادرش یک آتیش سوزی راه میندازه و این باعث میشه که صورت ایلین بسوزه.
وقتی ایلین به سن 10،11 سالگی میرسه عملا تن ***** رو شروع کرده بوده چون از بچگی همه‌ی کسایی که قرار بوده از ایلین سرپرستی کنن جوری رفتار کرده بودن که انگار این کار عادیه بخاطر همین آیلین اصلا نمیدونسته چجوری باید با آدمای اطرافش ارتباط‌های سالم داشته باشه و فکر میکرده همه این کارو میکنن و راب*طه‌ تنها راه ارتباطی‌‌ای بوده که ایلین بلد بوده، بخاطر همین از بچگی با پسرهای محل راب*طه برقرار میکرده چونکه میخواسته یه جوری بهشون نزدیک بشه و احساس امنیت و عشقی که بقیه‌ی آدما تجربه میکنن رو تجربه کنه، همچنین از اینکار استفاده میکرده تا پول غذا و سیگار بدست بیاره.
توی دوران...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,077
پسندها
47,171
امتیازها
96,906
مدال‌ها
149
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #4
مقامات مدرسه بخاطر اینکه میخواستن مشکلات ایلین حل بشه به خانوادش پیشنهاد میدن که براش مشاور بگیرن و از اونجایی که ایلین بچه‌ی خشنی بوده سعی میکنن با تجویز کردن مسکن رفتار درمانی کنن.
از اونجایی که کل خانواده‌ی ایلین جوری باهاش رفتار میکردن که انگار یک وسیله‌س برای ارض*ا کردن تمایلات اطرافیانش، وقتی 14سالش بوده دوست پدربزرگش با آگاهی خود پدربزرگش بهش دست درازی میکنه و بعد از این ایلین حامله میشه.
پدربزرگ و مادربزرگش بخاطر این اتفاق ایلین رو مقصر میدونستن بخاطر همین ایلین رو میفرستن توی یه خونه مخصوص مادرهای مجرد.
توی ژانویه سال 1971 وقتی که ایلین 15سالش بوده یه پسر بدنیا میاره و حتی نمیذارن که ایلین بچشو بغل کنه و یک بار ببینتش، بچشو ازش میگیرن و برای سرپرستی میدنش به یه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,077
پسندها
47,171
امتیازها
96,906
مدال‌ها
149
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #5
وقتی ایلین 18سالش میشه برای بار اول دستگیر میشه و این شروع یه سری دستگیری‌های طولانی در زندگی ایلینه.
اولین بار به جرم م**س.ت رانندگی کردن و رفتار آشوب گرایانه دستگیر میشه.
دوسال بعد از این جریان در سال 1976 ایلین تصمیم میگیره که بره به فلوریدا و توی همین سفره که شانس داشتن یه زندگی کاملا جدید به ایلین داده میشه، ایلین یه فرصتی جلوی راهش قرار میگیره که میتونسته کلا زندگیشو تغییر بده و گذشتشو رسما دفن کنه.
یک مرد 69ساله به اسم لوییس که صاحب یک باشگاه قایق‌های بادبانی بوده ایلین رو سوار میکنه و یک دل نه صد دل عاشق ایلین میشه. ایلین و‌ لوییس باهم ازدواج میکنن ولی متاسفانه فقط 9هفته باهم زندگی میکنن چون همونطور که میدونیم ایلین دختر خیلی خشنی بوده و نمیتونه خشمشو کنترل کنه و لوییس یه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,077
پسندها
47,171
امتیازها
96,906
مدال‌ها
149
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #6
ایلین بعد از طلاقش برمیگرده میشیگن و بخاطر پرتاب توپ به سر یکی از کارکنان بار دستگیر میشه.
چندروز بعد توی همون سال 1976 یک اتفاق دیگه میفته، داداش ایلین وقتی 21سالش بوده بخاطر سرطان از دنیا میره و بیمه‌ی عمرش میرسه به ایلین و هزینه‌ی این بیمه 10هزاردلار بوده و ایلین با اون پول میتونسته یه جای خوب شهر خونه بگیره اما ایلین از این پول استفاده میکنه تا یه سری از قرض‌هاشو بده بخاطر اینکه تا اون سن خیلی دستگیر شده بوده و یه عالمه جریمه باید پرداخت میکرده.
بعد از اینکه اینارو پرداخت میکنه با بقیه‌ی پولش میره یه ماشین میخره ولی دوماه بعد با همون ماشین تصادف میکنه و با بقیه‌ی پولی که باقی مونده هم جواهرات میخره و این پول دوماهه تموم میشه.
و بعد اینکه بابابزرگش هم توی همون سال خودکشی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,077
پسندها
47,171
امتیازها
96,906
مدال‌ها
149
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #7
توی سال 1981 توی فلوریدا بخاطر سرقت مسلحانه دستگیر میشه.
می سال 1984 بخاطر جعل چک دستگیر میشه.
توی ژانویه سال 1986 بخاطر سرقت ماشین دستگیر میشه.
و توی همه‌ی پرونده‌های ایلین توی ایستگاه پلیس درج شده بوده که ایلین فرد به شدت بداخلاق و خشنی بوده.
توی سال 1986 یکی از مشتری‌های ایلین میره ازش شکایت میکنه و میگه ایلین منو با اسلحه تهدید و ازم درخواست پول کرده.
توی سال 1986 وقتی ایلین 30ساله بوده با یه خانومی به اسم تایلیا آشنا میشه و همین آشنایی باعث میشه ایلین اولین تجربه‌ی عاشقانه‌ی زندگیشو تجربه کنه.
تایلیا 24سالش بوده و با ایلین توی بار همجنس ***** آشنا شده بودن، تای میگه هم من تنها بودم هم ایلین تنها بود باهم صحبت کردیم بعد رفتیم خونه و باهم وارد راب*طه شدیم.
 
امضا : Amin

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,077
پسندها
47,171
امتیازها
96,906
مدال‌ها
149
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #8
تای اون موقع پیشخدمت هتل بوده و اولین و آخرین عشق زندگی ایلین به حساب میاد، ایلین خیلی تای رو دوست داشته خیلی بهش اعتماد داشته و میخواسته باهاش ازدواج کنه
تای و‌ ایلین یه مدت توی هتل‌های ارزون قیمت زندگی میکردن، یه مدت توی خونه‌های متحرک و یه مدت هم توی جنگل و ایلین کسی بوده که خرج جفتشونو میداده اما چون مدرسه رو تموم نکرده بوده جای زیادی بهش کار نمیدادن همچنین اخلاقشم بد بوده و کسی نمی‌خواسته با همچین آدمی کار کنه بخاطر همین ایلین به تن ***** ادامه میده‌ اما تای خیلی از کار ایلین ناراحت بوده و میگفته که این کار خطرناکه.
ایلین با شلوارک و تیشرت میرفته سر خیابون وایمیستاده و بعد به بهونه‌های مختلف سوار ماشین مردم میشده و از طرف در‌ ازای راب*طه **** درخواست پول میکرده و این باعث...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,077
پسندها
47,171
امتیازها
96,906
مدال‌ها
149
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #9
اما خب ایلین پول اون‌قدر زیادی از این کار بدست نمیورده مثلا اگه یه روز خیلی شانس بهش رو میکرده میتونسته 40دلار بدست بیاره.
با وجود همه‌ی اینها تای پیش ایلین میمونه و طولانی ترین راب*طه‌ی ایلین میشه، اون دونفر 4سال باهم رابطه داشتند و توی این چهارسال ایلین هنوز با مردا خیلی خشن بوده و بین سال‌های 1987 تا 1988 حداقل سه بار با پلیس بخاطر کتک زدن مردها دستگیر میشه.
30 نوامبر 1989 ایلین سوار ماشین یه مردی میشه به اسم ریچارد، ریچارد 51 سالش بوده و ایلین رو سوار میکنه و روحشم خبر نداشته که قراره اولین قربانی یک قاتل سریالی باشه.
ایلین سه بار به ریچارد شلیک میکنه و بعدها توی دادگاه میگه که این قتل بخاطر دفاع از خودم بوده و ریچارد بهم دست درازی کرده و من مجبور شدم که بکشمش، این حرف...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
13,077
پسندها
47,171
امتیازها
96,906
مدال‌ها
149
سطح
51
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #10
بعد از اینکه برمیگرده خونه داستان قتل ریچارد رو برای تای تعریف میکنه اما تای میترسه و به ایلین میگه دیگه نمیخوام هیچی بدونم و همدستت باشم(تای بعدها گفته که از قتل‌های بعدی ایلین خبر نداشته)
تای میگه که توی این دوران ایلین داشته عصبانی‌تر میشده و با اینکه تای میدونسته ایلین بهش آسیب نمیزنه اما بازم ته دلش میگفته که اگه راز‌هاشو به کسی بگم چی؟ بازم بهم آسیب نمیزنه؟
چندروز بعد پلیس ماشین ریچارد و بعد توی 13 دسامبر جنازش رو توی جنگل پیدا میکنه و توی همون جنگل دفنش میکنن.
حالا چرا نمیرن دنبال خانوادش؟
ریچارد تجارت تعمیر وسایل الکترونیکی داشته اما توی اون شهری که زندگی می‌کرده به الک*لی بودن و دست درازی به دیگران و اخلاق بدش شناخته شده بوده و‌از این آدمایی بوده که چندین روز ناپدید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Amin
عقب
بالا