- تاریخ ثبتنام
- 17/2/24
- ارسالیها
- 74
- پسندها
- 1,384
- امتیازها
- 7,848
- مدالها
- 7
- سن
- 19
سطح
8
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1

تردید در جانش رخنه کرده بود؛ اگر قاتل او را هم به سرنوشت کسری مبتلا میکرد...
از این فکر تنش لرزید. با تمام یقینش به اجرای حکم اعدام، باز هم از مرگ هراس داشت؛ اما شاید حقیقت زندگی کسری به ترسش میچربید. شاید هم نه!
هنوز تقۀ سرباز بر در اتاق ننشسته بود که رحمتی دستگیره را پایین رقصاند و ثانیهای بعد میان اتاق سپهر ایستاده بود.
- جناب سرگرد استعلام رمبو رو گرفتیم. هیچ مردی با این نام در زندان ثبت نشده.
سپهر که تا آن لحظه با دقت به پروندههای روی میز خیره شده بود، سرش را بلند کرد. کلافه خودکار را از لابهلای انگشتانش روی میز انبوه از کاغذ لغزاند و دستانش در هم قلاب شد.
رحمتی که سکوت سپهر را دید، خود...
از این فکر تنش لرزید. با تمام یقینش به اجرای حکم اعدام، باز هم از مرگ هراس داشت؛ اما شاید حقیقت زندگی کسری به ترسش میچربید. شاید هم نه!
هنوز تقۀ سرباز بر در اتاق ننشسته بود که رحمتی دستگیره را پایین رقصاند و ثانیهای بعد میان اتاق سپهر ایستاده بود.
- جناب سرگرد استعلام رمبو رو گرفتیم. هیچ مردی با این نام در زندان ثبت نشده.
سپهر که تا آن لحظه با دقت به پروندههای روی میز خیره شده بود، سرش را بلند کرد. کلافه خودکار را از لابهلای انگشتانش روی میز انبوه از کاغذ لغزاند و دستانش در هم قلاب شد.
رحمتی که سکوت سپهر را دید، خود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.