• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان پست و کوچه های ایران | دیانا فراهانی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع دیانا_طومار
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 206
  • کاربران تگ شده هیچ

دیانا_طومار

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
11/4/25
ارسالی‌ها
4
پسندها
9
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
پست و کوچه های ایران
نام نویسنده:
دیانا فراهانی
ژانر رمان:
اجتماعی درام روانشناختی اساطیری
کد رمان: 5836
ناظر: L.latifi❁ L.latifi❁

خلاصه:
در سال ۵۳ پست و کوچه های کشور ایران، رویا دختر جوانی با سه خاله و یک دایی، در شرایطی پرتنش زندگی می‌کند. پس از قهر والدینش، او به خانه ننجون منتقل می‌شود و با چالش‌های خانوادگی و روابط پیچیده‌ای روبرو می‌شود. خاله زهرا با مردی مرموز که عضو ساواک است، رابطه‌ای پنهانی دارد و رویا به اجبار نامه‌ای به او می‌سپارد. در این میان، یک مرد ناشناس به رویا نزدیک می‌شود و او را به آینده می‌برد. در نهایت، رویا به سازمان "نقطه ویرگول" می‌پیوندد و به عنوان یک اسطوره در مبارزه با خودکشی شناخته می‌شود، درحالی‌که هویت واقعی مرد مرموز تا پایان داستان پنهان می‌ماند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Armita.sh

سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
3/6/22
ارسالی‌ها
2,577
پسندها
21,372
امتیازها
48,373
مدال‌ها
43
سن
15
سطح
32
 
  • مدیر
  • #2
76E5B463-613B-4FD4-BFB3-D294062E1CD3.jpeg«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با رمان به لینک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Armita.sh

دیانا_طومار

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
11/4/25
ارسالی‌ها
4
پسندها
9
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
- سخن با لب گویم،که هستی،به چه کار آید؟
زین؛این مژه‌های تر،به سختی بند می‌آید.
شبانگاه غده‌ای خموش بر سر مزار عشق، محنت بار می گِرید،تا لب ز جان،بند آید.
شب و روزات بر عشق مباد،زمانی که عشق را درد خوانده ام و درد را برای عشق خوانده‌ام...
ننجون همیشه با آن افکارهای قدیمی‌اش قبل خواب این را برایمان می‌خواند،
- می‌گفت:«لالایی غمگینِ ننه،یک وقت دلتون آب میشه،یخ میشه و دوباره شمع میشه...»؛
- می‌گفت:«این شعر،یادگاری آقا یدالله خانِ»
آقاجون را می‌گفت؛چند سالی بود؛که فوت کرده بود
خاله زهرا همیشه سُرمه میکشید؛...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا