گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان چیناچین | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن یک‌رمان

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع دردانه. ع.
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 25
  • بازدیدها بازدیدها 833
  • کاربران تگ شده هیچ

Loona

پرسنل مدیریت
مدیر تالار سینما
سطح
10
 
تاریخ ثبت‌نام
8/6/24
ارسالی‌ها
465
پسندها
997
امتیازها
5,883
مدال‌ها
14
سن
17
  • مدیر
  • #21
به نام خداوند کلماتِ ما
عنوانِ «چیناچین» بنظرم خوب چیده شده.
اولن که آوای قوی داره و تازه هست؛ و گویا ذکر هم شده با داستان ارتباط داره.
مقدمه عمیقی نوشتین که با درکش نیازه چند لحمه‌ای رو تفکر کرد؛ لاکن برای این درک یک بار خوندن کافی نیست!
وقتی شروع کردم هیچ امیدی نداشتم، چون نه جذبم می‌کرد، نه حس اشتیاقی در من ایجاد می‌کرد؛ انگار یک داستان عادی و تکراری باشه.
ناگهان ورق برگشت... .
از قسمتی چشمام روی یک‌سری کلمات ریز شد و موجودی رو در وجودم زنده کرد.
موجودی که فریاد زد:« این داستان کلیشه نیست».
همیشه دیدم که در بیشتر داستان‌ها شخصیت‌های اصلی مهربان، دلسوز و فداکار هستند؛ اما در کنار این فرشته‌ها فرشته‌هایی سنگ‌دل هم هست،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Loona

.REIHANEH.

پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
سطح
40
 
تاریخ ثبت‌نام
5/1/21
ارسالی‌ها
3,531
پسندها
45,743
امتیازها
71,673
مدال‌ها
38
سن
21
  • مدیر
  • #22
سلام عزیزم امیدوارم حالت خوب باشه
این نقد برای همخوانی رمان
من تا پارت 20 رمانت رو مطالعه کردم از همون لحظه‌ی اول میشد تشخیص داد که تمام تلاشت رو کردی که از کلیشه و داستان‌های تکراری دور بشه و بابت این ازت خیلی خیلی ممنونم چرا که اکثر داستانها رنگ و بوی کلیشه گرفتن و آدم و اذیت میکنن. ولی همین که چیناچین قرار یک داستان خفن و متفاوت باشه برام خیلی جذابه. (حتما اگر فرصت کنم بقیه‌اش رو میخونم)
آغاز رمانت شاید جا داشت یکم هیجان انگیزتر شروع بشه؛ درسته مثل این آغاز کم دیدیم اما میطلبید ماجرایی اتفاق بیوفته که مخاطب رو به چالش بکشه. اما در هر صورت این باعث نمیشه جذابیت خودش رو از دست بده چون من خواننده دوست دارم بدونم که قراره چه اتفاقی توی اون روستا رخ بده که توی نویسنده بهش پرداختی. حتماً...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

دردانه. ع.

کاربر برتر
سطح
25
 
تاریخ ثبت‌نام
29/8/23
ارسالی‌ها
2,109
پسندها
16,830
امتیازها
42,373
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #23
سلام عزیزم امیدوارم حالت خوب باشه
این نقد برای همخوانی رمان
من تا پارت 20 رمانت رو مطالعه کردم از همون لحظه‌ی اول میشد تشخیص داد که تمام تلاشت رو کردی که از کلیشه و داستان‌های تکراری دور بشه و بابت این ازت خیلی خیلی ممنونم چرا که اکثر داستانها رنگ و بوی کلیشه گرفتن و آدم و اذیت میکنن. ولی همین که چیناچین قرار یک داستان خفن و متفاوت باشه برام خیلی جذابه. (حتما اگر فرصت کنم بقیه‌اش رو میخونم)
آغاز رمانت شاید جا داشت یکم هیجان انگیزتر شروع بشه؛ درسته مثل این آغاز کم دیدیم اما میطلبید ماجرایی اتفاق بیوفته که مخاطب رو به چالش بکشه. اما در هر صورت این باعث نمیشه جذابیت خودش رو از دست بده چون من خواننده دوست دارم بدونم که قراره چه اتفاقی توی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : دردانه. ع.

میم.فـــا๛

نویسنده ادبیات
سطح
9
 
تاریخ ثبت‌نام
25/1/22
ارسالی‌ها
294
پسندها
1,811
امتیازها
11,813
مدال‌ها
10
  • #24
این نکته که گفتین نوشتن این شخصیت جرئت میخواد منم لمسش کردم. اینکه شخصیت اصلی داستان رو جوری بنویسی که مطمئن باشی مخاطب باهاش مخالفه خیلی کار سنگینیه، من خودم تا همین‌ جای رمانی که تلاشم رو میکنم که بنویسم هر چند ماه یک بار دو دل میشم و با خودم میگم نکنه دارم چرت و پرت مینویسم؟
واقعا خلق این نوع شخصیت که روی مخ مخاطب باید راه بره کار سختیه:973:
آره واقعا خیلیییی سخته:melting-face:
من درکت می‌کنم هر لحظه با خودت میگی شاید زیادی شده و یجورِ بدی دیده بشه... .
ولی از اون سمتی که کلا شخصیت‌های اصلیم منفی هستن خیلی بیشتر میفهمم اینو که چه دل و جیگری می‌خواد نوشتنشون.
البته نوشتن شخصتِ مثبت هم آسون نیست؛ من یکی که از پسش برنمیام...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Raha~

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
24
 
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
2,216
پسندها
14,856
امتیازها
38,678
مدال‌ها
45
  • مدیرکل
  • #25
سلام عزیزم امیدوارم حالت خوب باشه
وقتی که خواستم رمان رو شروع کنم، از همون خلاصه رمان این‌طوری بودم که «نویسنده خواسته از کلیشه‌های دنیای نویسندگی بیاد بیرون،‌ پا گذاشته توی کلیشه‌های صداوسیما»
ولی داستان اصلا اینجوری نبود و باید بگم سوپرایز شدم
نوشتن داستانی که خواننده با شخصیت اصلی‌ش بیشتر از ۵۰ درصد مخالف باشه، ریسک‌پذیره... یا داستان خیلی خوب درمیاد یا اعصاب خواننده رو خرد می‌کنه و باعث میشه از خوندن زده بشه که خب خوشبختانه مال شما گزینه اول بود. سیر تحول شخصیتی مهرزاد رو با دقت زیاد میشه تشخیص داد هرچند که باتوجه به تعداد صفحات تاپیک و طولانی بودن رمان، طبیعیه که سیر آرومی داشته باشه... .

کاش مهرزاد پیش من بود اینقدر می‌زدمش، اینقدر می‌زدمش تا صدای سگ بده♡
حتما اگر وقت کنم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Raha~

دردانه. ع.

کاربر برتر
سطح
25
 
تاریخ ثبت‌نام
29/8/23
ارسالی‌ها
2,109
پسندها
16,830
امتیازها
42,373
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #26
سلام عزیزم امیدوارم حالت خوب باشه
وقتی که خواستم رمان رو شروع کنم، از همون خلاصه رمان این‌طوری بودم که «نویسنده خواسته از کلیشه‌های دنیای نویسندگی بیاد بیرون،‌ پا گذاشته توی کلیشه‌های صداوسیما»
ولی داستان اصلا اینجوری نبود و باید بگم سوپرایز شدم
نوشتن داستانی که خواننده با شخصیت اصلی‌ش بیشتر از ۵۰ درصد مخالف باشه، ریسک‌پذیره... یا داستان خیلی خوب درمیاد یا اعصاب خواننده رو خرد می‌کنه و باعث میشه از خوندن زده بشه که خب خوشبختانه مال شما گزینه اول بود. سیر تحول شخصیتی مهرزاد رو با دقت زیاد میشه تشخیص داد هرچند که باتوجه به تعداد صفحات تاپیک و طولانی بودن رمان، طبیعیه که سیر آرومی داشته باشه... .

کاش مهرزاد پیش من بود اینقدر می‌زدمش، اینقدر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : دردانه. ع.
عقب
بالا