گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان کافه نوشیدنی‌های فراموش شده | لاوا کاربر انجمن یک رمان

[Lava.Winchester]

نام رمان: کافه نوشیدنی‌های فراموش شده.
نام نویسنده: Lava.Winchester
ژانر رمان: تخیلی، معمایی، رازآلود


خلاصه:
یک خواهر و برادر که تازه عزادار شدن محل زندگی رو به همراه مادرشان برای شروع دوباره و فراموش کردن اتفاقات گذشته عوض می‌کنن؛ ولی پس از جابه‌جایی اتفاقات عجیبی براشون رخ میده؛ ماریا و برادر کوچیک‌ترش جیمز با وجود اختلاف‌هایی که دارن مجبور میشن برای حل کردن موضوعی که در شهر جدیدشون رخ میده باهم همکاری کنن.

(امکان تغییر خلاصه وجود دارد)

در حال تایپ | رمان کافه نوشیدنی‌های فراموش شده | لاوا کاربر انجمن یک رمان

کد نظارت: ۵۸۹۰ ناظر: @L.latifi❁ خلاصه: یک خواهر و برادر که تازه عزادار شدن محل زندگی رو به همراه مادرشان برای شروع دوباره و فراموش کردن اتفاقات گذشته عوض می‌کنن؛ ولی پس از جابه‌جایی اتفاقات عجیبی براشون رخ میده؛ ماریا و برادر کوچیک‌ترش جیمز با وجود اختلاف‌هایی که دارن مجبور میشن برای حل کردن...

forum.1roman.ir

 

[Kalŏn]

سلام. امیدوارم حالت خوب باشه♡
خب نظرمو راجب رمانت بگم...

از نظرم ماریا شخصیت قابل‌باوریه، نه اغراق‌شده‌ست و نه اونجورب بی‌احساس. طرز فکرش، شوخی‌هاش و اضطراب‌هاش با سن و موقعیتش هماهنگه. واکنش‌هاش یا یه سری رفتاراش به اتفاقات اطرافش، باعث می‌شه خواننده بهش اعتماد کنه. جولیا هم در حدی که ظاهر می‌شه، یه حالت بی‌قراری داره و ناپدید شدنشم درمیونه. رابطه بین ماریا و جولیا از همون ابتدا حس نزدیکی و اعتماد میده و ناپدید شدن جولیا رو تأثیرگذارتر می‌کنه. در کنار اینا، اکساندر و سامانتا برای من تیپیکالن، بدون لایه‌ی شخصیتیِ خاصی!
بلادویل برام مرموزه، ولی یه کمم کلیشه رو تو رفتارش می‌بینم؛ ولی خب می‌تونی اونو تبدیل به یه شخصیت خاص کنی. مثلا میتونی یه تیکه کلام، یه رفتار یا یه...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Lava.Winchester]

سلام. امیدوارم حالت خوب باشه♡
خب نظرمو راجب رمانت بگم...

از نظرم ماریا شخصیت قابل‌باوریه، نه اغراق‌شده‌ست و نه اونجورب بی‌احساس. طرز فکرش، شوخی‌هاش و اضطراب‌هاش با سن و موقعیتش هماهنگه. واکنش‌هاش یا یه سری رفتاراش به اتفاقات اطرافش، باعث می‌شه خواننده بهش اعتماد کنه. جولیا هم در حدی که ظاهر می‌شه، یه حالت بی‌قراری داره و ناپدید شدنشم درمیونه. رابطه بین ماریا و جولیا از همون ابتدا حس نزدیکی و اعتماد میده و ناپدید شدن جولیا رو تأثیرگذارتر می‌کنه. در کنار اینا، اکساندر و سامانتا برای من تیپیکالن، بدون لایه‌ی شخصیتیِ خاصی!
بلادویل برام مرموزه، ولی یه کمم کلیشه رو تو رفتارش می‌بینم؛ ولی خب می‌تونی اونو تبدیل به یه شخصیت خاص...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[برهون]

سلام عزیز، وقت بخیر!
رمانت رو خوندم و به نظر کلیت داستان جالب و قابل توجه بود. نثر روان و شخصیت سازی خوبی داشتی که خواننده راحت می‌تونست باهاش ارتباط بگیره فقط یک سری موضوعات هست که به نظر با توجه به اون‌ها خیلی رمانت بهتر میشه.
* این مواردی که دارم میگم تنها پیشنهاد هستن.

شروع رمان با دیالوگ شروع شده این باعث میشه که تو خواننده رو بدون ایجاد هیچ پس زمینه‌ای وارد دنیای رمان کنی که ممکنه یکم اذیت کننده باشه و بهتر هست که اول یکم فضا سازی انجام بدی و بعد دیالوگ رو بیاری تا خواننده یک ارتباط اولیه با فضای رمان و کلیت داستان پیدا کنه.

می دونم که در حالت گفتاری نمیشه مثل حالت نوشتاری و ادبی از تشبیهات و استعاره های زیادی استفاده کرد اما چیزی که در رمان خوندم بیشتر جنبه تعریف داشت و نه توصیف...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Lava.Winchester]

سلام عزیز، وقت بخیر!
رمانت رو خوندم و به نظر کلیت داستان جالب و قابل توجه بود. نثر روان و شخصیت سازی خوبی داشتی که خواننده راحت می‌تونست باهاش ارتباط بگیره فقط یک سری موضوعات هست که به نظر با توجه به اون‌ها خیلی رمانت بهتر میشه.
* این مواردی که دارم میگم تنها پیشنهاد هستن.

شروع رمان با دیالوگ شروع شده این باعث میشه که تو خواننده رو بدون ایجاد هیچ پس زمینه‌ای وارد دنیای رمان کنی که ممکنه یکم اذیت کننده باشه و بهتر هست که اول یکم فضا سازی انجام بدی و بعد دیالوگ رو بیاری تا خواننده یک ارتباط اولیه با فضای رمان و کلیت داستان پیدا کنه.

می دونم که در حالت گفتاری نمیشه مثل حالت نوشتاری و ادبی از تشبیهات و استعاره های زیادی استفاده کرد اما چیزی که...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Taraneh.j]

سلام جانم، امیدوارم حالت خوب باشه
اول از همه بگم که این نقد کلی نظر شخصی منه و قصد جسارت به قلم زیبات رو ندارم.



به نظرم عنوان رمان انتخاب جالبیه و حس خاصی داره، اما از نظر جذب مخاطب شاید کمی طولانی به‌نظر برسه. اسم‌های کوتاه‌تر معمولاً تأثیر ماندگارتری دارن و سریع‌تر در ذهن خواننده می‌مونن، مخصوصاً برای آثاری که قراره در فضای مجازی منتشر بشن. با این حال، ترکیب واژه‌ها توی عنوان، یه حال‌وهوایِ شاعرانه داره که می‌تونه برای بعضی خواننده‌ها خیلی جذاب باشه.
در مورد شروع داستان، بیشتر رمان‌ها برای ایجاد کشش، با مونولوگ یا توصیف درونی آغاز می‌شن. شروع با دیالوگ می‌تونه جذاب باشه، ولی اگر بدون زمینه‌سازی انجام بشه ممکنه مخاطب رو کمی سردرگم کنه. شاید اگر در ابتدای رمان...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[دردانه. ع.]

سلام
یک داستان نرم و روان با قلم خوب
وجود کافه و گم شدن جولیا تعلیق خوبیه
گرچه حدس میزنم گم شدنش ربطی به کافه داشته باشه اما خب ادامه میدم تا ببینم جولیا کجاست
یه چندتا نکته رو دیدم که لازمه بگم
اول اینکه ماریا اول داستان ماریا کورتیس هست بعد میشه ماریا کسلر
اکساندر هم یه جا الکساندر نوشته شده
و اینکه ذکر شده ماریا سه ماه هست که اومده اینجا بعد از ماجرای مشت سال قبل اون به اکساندر صحبت میشه
در پایان برات آرزوی موفقیت دارم

 

[Lava.Winchester]

سلام جانم، امیدوارم حالت خوب باشه
اول از همه بگم که این نقد کلی نظر شخصی منه و قصد جسارت به قلم زیبات رو ندارم.



به نظرم عنوان رمان انتخاب جالبیه و حس خاصی داره، اما از نظر جذب مخاطب شاید کمی طولانی به‌نظر برسه. اسم‌های کوتاه‌تر معمولاً تأثیر ماندگارتری دارن و سریع‌تر در ذهن خواننده می‌مونن، مخصوصاً برای آثاری که قراره در فضای مجازی منتشر بشن. با این حال، ترکیب واژه‌ها توی عنوان، یه حال‌وهوایِ شاعرانه داره که می‌تونه برای بعضی خواننده‌ها خیلی جذاب باشه.
در مورد شروع داستان، بیشتر رمان‌ها برای ایجاد کشش، با مونولوگ یا توصیف درونی آغاز می‌شن. شروع با دیالوگ می‌تونه جذاب باشه، ولی اگر بدون زمینه‌سازی انجام بشه ممکنه...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Loona]

شروع رمان با دیالوگ شروع شده این باعث میشه که تو خواننده رو بدون ایجاد هیچ پس زمینه‌ای وارد دنیای رمان کنی که ممکنه یکم اذیت کننده باشه و بهتر هست که اول یکم فضا سازی انجام بدی و بعد دیالوگ رو بیاری تا خواننده یک ارتباط اولیه با فضای رمان و کلیت داستان پیدا کنه.

اتفاقا من به عنوان خواننده با این‌جور شروع‌ها راحت‌ترم، چون خیلی سریع وارد سیر داستان میشیم. مطمئنا مقدمه‌چینی و فضاسازی اولیه میتونه خیلی تاثیر خوبی توی شروع بزاره ولی خب من همیشه از اون مخاطب‌های بی‌حوصله‌ای بودم که اگه میدیدم نویسنده داره زیادی کشش میده خسته میشدم و کتاب رو مینداختم کنار

 

[~Horzad]

سلام عزیزم وقت بخیر
خب باید بگم داستان جذابه ولی چون هنوز خیلی جلو نرفته، نمی‌شه ایده اصلی رو تشخیص داد.
شما از نثر عامیانه هم برای دیالوگ و هم مونولوگ استفاده کردید، که خب بعضی مواقع باعث میشه باهام ترکیب بشن و نفهمیم دیالوگن یا مونولوگ!
بعضی مواقع هم یادتون رفته بود از (-) قبل از نوشتن دیالوگ استفاده کنید.
بین کل شخصیت ها، تا الان فقط جیمز به لحاظ شخصیتی خوب توصیف شده. یک دنده و لجبازه، گاهی هم زود رنج و نازنازیه؛ از کاه کوه می‌سازه و... .
سعی کنید همه‌ی شخصیت ها رو از لحاظ شخصیتی و درونی، ایضا از لحاظ چهره و ممیک صورت هم توصیف کنید.
گاهی هم غلط املایی در پارتها دیده می‌شد، که متاسفانه چند موردی که به ذهن سپرده بودم تا بگم اصلاح کنید رو فراموش کردم.
گاهی اشتباه تایپی داشتید و در...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.