- تاریخ ثبتنام
- 8/6/24
- ارسالیها
- 294
- پسندها
- 856
- امتیازها
- 5,313
- مدالها
- 12
- سن
- 17
سطح
9
- مدیر
- #11
درکل منم حال و هوای رمان رو دوست داشتم. رابطهی ماریا و جیمز رابطهی خواهر و برادرانهایه که نگاه کردن بهش واقعا سرگرمکنندهاس
همونطور که بقیه بچهها بالاتر گفتن بد نیست که یکم روی فضاسازیِ کافه بیشتر مانور بدی، ما به عنوان مخاطبین متوجه شدیم اونجا یه جای کلیدی داخل رمانه؛ اما نمیدونیم دلیلش چیه. هنوز همهی پارتهایی که گذاشتی رو نخوندم ولی میدونم گم شدن ماریا به کافهه ربط داره
به عنوان یه رمان دیالوگ محور دیالوگهای خوب و طبیعی داره و برعکس بعضی دیالوگهایی که توی بعضی فیلما میشنویم قابلتصوره که یکی توی دنیای واقعی همچین حرفی بزنه
خلاصه که تا اینجا از نوشتههات لذت بردم اما فکر نکن میتونی به همین کلمات بسنده کنی، یادت نره که همیشهی خدا جای بهتر...

همونطور که بقیه بچهها بالاتر گفتن بد نیست که یکم روی فضاسازیِ کافه بیشتر مانور بدی، ما به عنوان مخاطبین متوجه شدیم اونجا یه جای کلیدی داخل رمانه؛ اما نمیدونیم دلیلش چیه. هنوز همهی پارتهایی که گذاشتی رو نخوندم ولی میدونم گم شدن ماریا به کافهه ربط داره

به عنوان یه رمان دیالوگ محور دیالوگهای خوب و طبیعی داره و برعکس بعضی دیالوگهایی که توی بعضی فیلما میشنویم قابلتصوره که یکی توی دنیای واقعی همچین حرفی بزنه

خلاصه که تا اینجا از نوشتههات لذت بردم اما فکر نکن میتونی به همین کلمات بسنده کنی، یادت نره که همیشهی خدا جای بهتر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش
