- ارسالیها
- 27
- پسندها
- 1,581
- امتیازها
- 14,213
من خودم اول راهنمایی که بودم چون راهمون دور بود، تو خوابگاه میموندیم. منم تازه در مورد جن و فرشته و روح اینا فهمیده بودم بچه هارو جمع کردم سه شنبه شب بود گفتم بیاید احضار روح بعد یه جا خونده بودم اگه وسیله های اصلیشو نداشتیم از چندتا چیز دیگه که گفته بود استفاده کنیم منم اونارو پیدا کردمو بالاخره شروع کریدم. دوستم شروع کرد حروف چینی همینکه اون وسیله رو گذاشت روی حروفا، تکون خورد وسیله هه هیشکی ندید فقط من دیدم تند ورداشتمش، بچه ها داد و قال انداختن که چرا ورداشتی دوباره دادم دست همون دوستم که اولین بار انداخته بود. دوباره وسیله داشت تکون میخورد که ورداشتم. رفتم همه چیزو جمع کردم انداختم آشغالی بچه هارم پراکنده کردم از همون شب هر سه شنبه یکی از بچه ها حالش بد میشد و گریه میکرد گریشم اصلا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.