در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
دنباله دار کی رو به گریه انداختی؟
- نویسنده موضوع خاموش
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 20
- بازدیدها 648
- کاربران تگ شده هیچ
- وضعیت
- ارسالی‌ها
- 284
- پسندها
- 6,582
- امتیازها
- 25,673
- مدال‌ها
- 14
دختر عموم
و دختر داییم
انقدر حرسشون درآوردم که به گریه افتادن
و دختر داییم
انقدر حرسشون درآوردم که به گریه افتادن
- ارسالی‌ها
- 72
- پسندها
- 1,881
- امتیازها
- 12,773
عروسمون که حقش بود-مامانم -بچه خواهرم
- ارسالی‌ها
- 1,416
- پسندها
- 26,185
- امتیازها
- 47,103
- مدال‌ها
- 56
- سن
- 21
- مدیر
- #19
خواهر کوچیکم:/
امضا : روحـــناهی
- ارسالی‌ها
- 363
- پسندها
- 15,129
- امتیازها
- 39,073
- مدال‌ها
- 17
خودمو :/
شاید مسخره بیاد ولی هیچ وقت نشده از عمد‌کسیو به گریه انداخته باشم یعنی نشده یا ندیدم که کسی با من حرف بزنه و به گریه بیفته
ولی بعضی وقتا خودم خودمو به گریه می ندازم،
با خودخوریام، با حرفایی که حتی فک کردن بهشون اشتباهه،ا چیزایی که با خودم میگم ،هه با دردودلایی که با هیچ کس غیر از خودم نمی تونم بکنم،
من خودم خودمو به گریه میندازم
شاید مسخره بیاد ولی هیچ وقت نشده از عمد‌کسیو به گریه انداخته باشم یعنی نشده یا ندیدم که کسی با من حرف بزنه و به گریه بیفته
ولی بعضی وقتا خودم خودمو به گریه می ندازم،
با خودخوریام، با حرفایی که حتی فک کردن بهشون اشتباهه،ا چیزایی که با خودم میگم ،هه با دردودلایی که با هیچ کس غیر از خودم نمی تونم بکنم،
من خودم خودمو به گریه میندازم
- وضعیت
موضوعات مشابه
