فال شب یلدا

متفرقه داستان

  • نویسنده موضوع نگاردال
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 239
  • کاربران تگ شده هیچ

نگاردال

کاربر فعال
سطح
30
 
ارسالی‌ها
835
پسندها
21,405
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
  • نویسنده موضوع
  • #1
یکی از علمای ربّانی و صاحب کرامات آیة الله « شیخ حسن علی اصفهانی نخودکی» است. وی در نیمه ی ذیقعده سال 1279 هجری قمری درمحله ی جهانباره اصفهان دیده به جهان گشود و در 17 شهریور شعبان سال 1361 در سن 82 سالگی در مشهد رحلت نمود، قبر او در صحن عتیق بارگاه ملکوتی حضرت رضا علیه السلام می باشد. نظر به این که او در اواخر عمر خود چند سال در روستای «نخودک» نزدیک مشهد زندگی می کرد.

مرحوم آیت الله اصفهانی (ره) این عالم ربّانی از شیفتگان خاندان رسالت و امام حسین علیه السلام بود. هر سال دهه ی محرم در منزل خود مجلس روضه برپا می کرد و شب شام غریبان نیز مجلس روضه داشت و بسیار گریه می کرد و یاد مصائب امام حسین علیه السلام بسیار برایش جگر سوز بود، به طوری که امام حسین علیه السلام او را گریان می کرد. نقل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : نگاردال

نگاردال

کاربر فعال
سطح
30
 
ارسالی‌ها
835
پسندها
21,405
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
  • نویسنده موضوع
  • #2
یك بار، ناصرالدین شاه با عده‌اى از اعیان و اشراف به دیدن جلوه (1)رفت. وقتى وارد حجره شد، جلوه در حال نماز بود. ناصرالدین شاه فوراً قلیان را برداشته به طرف حوض رفت تا آب قلیان را عوض كند. ملتزمین ركاب، همگى پیش دودیده، با فروتنى به عرض رسانیدند: «قربان، ما غلامان همه حاضر باشیم و قبله‌ی عالم چنین كارى كنند!».

شاه نگاهى به آن‌ها نمود و گفت: «چه زبان نفهمى هستید كه نمى ‌دانید من این كار را براى ثواب مى ‌كنم كه از بركت وجود آن سید، آمرزیده شوم. زیرا تا امروز نتوانسته ‌ام به او خدمتى كرده باشم. چون كه نه چیزى از من مى‌‌خواهد و نه من مى ‌توانم چیزى به او بقبولانم. اكنون هم در حال نماز بود و الّا نمى‌گذاشت هیچ كس براى او آب قلیان عوض كند»



(1) میرزا ابوالحسن طباطبایی زواره‌ای نائینی متخلص...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : نگاردال

نگاردال

کاربر فعال
سطح
30
 
ارسالی‌ها
835
پسندها
21,405
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
  • نویسنده موضوع
  • #3
ابراهیم علیه السلام سوگوار حسین علیه السلام2
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم



حضرت ابراهیم علیه السلام سوار براسب بود که گذرش به سرزمین کربلا افتاد تا به محل شهادت حضرت ابی عبدالله علیه السلام رسید ، اسب

حضرت بزمین خورد و حضرت ابراهیم علیه السلام از اسب بزمین افتاد و سرش شکست و خونش جاری گشت و اشکش آمد و مخزون

گردید .

در آن حال، شروع باستغفار کرد و فرمود : خدایا مگر چیزی از من سرزده که دچار این بلا شدم ؟

حضرت جبرئیل علیه السلام نازل شد و فرمود : ای ابراهیم ؛ گناهی از تو سر نزد لیکن در این جا نوه دختر پیغمبر خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله وسلم و پسر خاتم اوصیا کشته می شود و این خونی که از تو جاری شد با خون او موافقت کرد .

حضرت ابراهیم علیه السلام با حالت حزن و اندوه فرمود : ای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : نگاردال

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا